ذریه طیّبه

رب هب لی من لدنک ذریة طیبه

ذریه طیّبه

رب هب لی من لدنک ذریة طیبه

ذریه طیّبه

من حجاب را دوست دارم.

بعضى از این جوانان وقتشان دارد دیر مى‌شود. [...] من عقیده‌ام این است که حفظ قرآن باید از بچگى شروع بشود، یعنى حدوداً از دوازده سالگى سیزده سالگى؛ «التّعلم فى الصّغر کالنقش فى الحجر».03/11/1370

من بازهم به جوانان عزیزمان توصیه مى‏کنم که با قرآن انس بگیرید، با قرآن مجالست کنید. «و ما جالس هذا القرآن أحد الّا قام عنه بزیادة او نقصان، زیادة فی هدى او نقصان من عمى»؛ هر بارى که شما با قرآن نشست و برخاست کنید، یک پرده از پرده‏هاى جهالت شما برداشته مى‏شود؛ یک چشمه از چشمه‏هاى نورانیت در دل شما گشایش پیدا مى‏کند و جارى مى‏شود. انس با قرآن، مجالست با قرآن، تفهم قرآن، تدبر در قرآن، این‏ها لازم است.
مقدمه ‏ى این کار این است که بتوانیم قرآن را بخوانیم، بتوانیم قرآن را حفظ کنیم؛ حفظ قرآن خیلى مؤثر است. جوانها، دوره‏ ى جوانى را، قدرت حفظ را قدر بدانند. خانواده‏ها به کودکان خودشان حفظ قرآن را تشویق کنند، آن‏ها را وادار کنند. حفظ قرآن خیلى باارزش است. حفظ قرآن این فرصت را به حافظ خواهد داد که با تکرار آیات، در قرآن قدرت تدبر پیدا کند. این فرصت است، این توفیق است؛ این را از دست ندهید. آن‏هائى که حافظند، این نعمت بسیار بزرگ الهى را قدر بدانند؛ نگذارند حفظشان ضعیف بشود یا خداى نکرده از دست برود.
خواندن قرآن، از اول تا آخر، یک چیز لازمى است. باید قرآن را از اول تا آخر خواند؛ باز دوباره از اول تا آخر؛ تا همه ‏ى معارف قرآنى یکجا با ذهن انسان آشنا شود. البته معلمینى لازمند تا براى ما تفسیر کنند، مشکلات آیات را تبیین کنند، معارف آیات و بطون آیات الهى را براى ما بیان کنند؛ این‏ها همه لازم است. اگر این‏ها شد، هرچه زمان به جلو برود، ما به جلو مى‏رویم و توقف دیگر وجود ندارد. 1389/04/24


. . . جوانها بروند از استعدادشان، از حافظه‌شان استفاده کنند؛ بچه‌ها را، جوانها را بکشانید به سمت حفظ قرآن. البته امروز با گذشته‌ى ما قابل مقایسه نیست، خیلى جلو هستیم؛ اما کم است. آنچه که الان در کشور ما وجود دارد، کم است. بروند به سمت حفظ قرآن. وقتى که حفظ شد، حفظ حاصل شد، آن وقت توان و فرصت براى تدبر بیشتر پیدا خواهد شد و همین تدبر است که کلید است. کلید اصلى، همین تدبر در قرآن و فکر کردن در قرآن است.


آن‌ طور که مشهود است، جوانان و نوجوانان ما به حفظ اقبال کرده‌اند؛ منتها کم است. ما که در یک جامعه‌ى بزرگ و در یک کشور پهناور زندگى مى‌کنیم، بایستى هزاران نفر حافظ قرآن داشته باشیم. کسانى که در سنین بالا هستند، شانس حفظ کردنشان کم‌تر است؛ اگرچه شانسشان منتفى نیست. البته بعضی‌ها وقت نمى‌کنند؛ اگر وقت مى‌کردند، مى‌توانستند تجربه و آزمایش کنند. من خودم وقت نمى‌کنم، والاّ در همین سنّ هم شروع به حفظ قرآن مى‌کردم. جوانان این را بدانند که حتى در سنین ما اگر وقت و مجال بود، جا داشت و بهتر بود که کسى براى حفظ قرآن صرف وقت مى‌کرد؛ در سنین جوانى این کار لازم است. اصلاً بهتر این است که همه‌ى مردم ما انسشان با قرآن به گونه‌اى باشد که آیات قرآن به گوششان آشنا باشد. وقتى آیه‌اى را مى‌خوانند، صدر و ذیل و قبل و بعد آیه برایشان آشنا باشد.27/12/1370



 

تهاجم فرهنگی یک حقیقتی است که وجود دارد؛ میخواهند برروی ذهن ملّت ما و برروی رفتار ملّت ما - جوان، نوجوان، حتّی کودک - اثرگذاری کنند. این بازیهای اینترنتی از جمله‌ی همین است؛ این اسباب‌بازی‌هایی که وارد کشور میشود از جمله‌ی همین است که من چقدر سر قضیّه‌ی تولید اسباب‌بازی داخلیِ معنی‌دار و جذّاب حرص خوردم با بعضی از مسئولین این کار که این کار را دنبال بکنند؛ البتّه بحمدالله ظاهراً اینجا یک تصمیمی در این زمینه گرفته شد، حالا ان‌شاءالله همان تصمیم را هم دنبال کنید که اجرایی بشود. خب، دوستان ما آمدند در یکی از دستگاه‌های فعّال و مسئول، عروسکهای خوبی درست کردند؛ خوب هم بود؛ اوّل هم حسّاسیّت طرف مقابل را - یعنی مخالفین را، خارجی‌ها را - برانگیخت که اینها آمدند در مقابل باربی و مانند اینها، این [عروسکها] را درست کردند؛ ولی نگرفت. من به اینها گفتم که اشکال کار شما این است که شما آمدید به فلان نام، یک پسری را، یک دختری را آوردید در بازار، این عروسک شما را بچّه‌ی ما اصلاً نمی‌شناسد - ببینید، پیوست فرهنگی که میگوییم اینها است - خب، یک عروسک است فقط، در حالی که مرد عنکبوتی را بچّه‌ی ما میشناسد، بتمن را بچّه‌ی ما میشناسد. ده بیست فیلم درست کرده‌اند، این فیلم را آنجا دیده، بعد که میبیند همان عروسکی که در فیلم داشت کار میکرد، در مغازه هست، به پدر و مادرش میگوید این را برای من بخرید؛ عروسک را می‌شناسد؛ این پیوست فرهنگی [است‌]. شما بایستی این عروسک را که ساختید، در کنار ساخت عروسک، ده بیست فیلم کودک درست میکردید برای اینکه این عروسک معرّفی بشود پیش بچّه‌ها؛ بعد که معرّفی شد، آن‌وقت خودشان میخرند، [ولی‌] وقتی معرّفی نشد، بازار ندارد و ورشکست میشود؛ و ورشکست شد. یعنی یک چنین دقّتهایی را بایست کرد. به‌هرحال این تهاجم فرهنگی به این شکل یک واقعیّتی است.
بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ۱۳۹۲/۰۹/۱۹

مقام معظم رهبری(ره):


 
دکتر عباسی:

 
گزیده بیانات مقام معظم رهبری(ره) در مورد پرورش تفکر کودک در ادامه مطلب مشاهده کنید.
 


دریافت
حجم: 8.16 مگابایت



دریافت

حقیقتاً باید بگویم که اگر مسئولان امور فرهنگی کشور بخواهند مسئله کودک و نوجوان را آن‌چنان که هست، مورد اهتمام قرار دهند، من خیال می‌کنم خیلی از آنهایی که مسئولند، از ساعات خوابشان هم خواهند زد تا به این مسئله بپردازند. امروز قضیه تربیت کودک و نوجوان، با گذشته‌های دور ـ حتی با گذشته‌های نه چندان دور، مثلاً با بیست سال پیش ـ خیلی تفاوت کرده است.


دانلود فایل

نکته‌ی دوم در مورد آقای آذر یزدی است که الان اطلاع دادند ایشان در این جلسه نشسته‌اند و ظاهراً بیمار هم بودند و با حال بیماری زحمت کشیده‌اند و آمده‌اند. من چندی پیش در یک برنامه‌ی تلویزیونی دیدم که از ایشان تجلیل کرده بودند. من با اینکه وقتم هم کم است، از وقتی تلویزیون را روشن کردم و دیدم که از ایشان دارد تجلیل میشود، پای آن برنامه نشستم، صحبتهای خود ایشان را هم گوش کردم. ایشان در آنجا میگفتند که در طول آن سالهای پیش از انقلاب هیچکس کمترین تشکری، تقدیری از این مرد زحمتکش و خدوم نکرده. آن برنامه را که من دیدم، نکته‌ای در ذهنم بود و دلم خواست که آن را یک وقتی به ایشان بگویم، فکر میکردم دیگر امکان ندارد و عملی نیست؛ کجا حالا ما آقای آذر یزدی را زیارت کنیم! حالا تصادفاً امشب ایشان اینجا هستند.

توجه به شعر کودک که متضمن مفاهیم حکمت اسلامی و حکمت سیاسی باشد، به نظر ما یکی از کارهای لازم است و امروز یک مقداری جایش خالی است. شعر کودک و کتاب کودک و نوجوان از جمله بخش های مهمی است که امروز مورد توجه است. شعرایی که توانایی دارند، زبان رسائی دارند، باید مفاهیم حکمت آمیز را، یعنی حکمت اسلامی و ایرانی را در شعرهای فارسی بگنجانند. 



دریافت

کشور ما خوشبختانه کشور هنر و ادبیّات است. نمیخواهم به طور مطلق و بیمطالعه ادّعایی را بکنم که حالا در خیلی از رشته‌های هنری، یا بلد نیستیم، یا عقبیم، یا مقلّدیم! در این بحثی نیست؛ لیکن طبیعت این تاریخ، بیشتر یک طبیعت ادبی و هنری است و گذشته‌ی ما، طبیعت ما و ادبیّاتِ خیلی قوی ما هم این را نشان میدهد.