ذریه طیّبه

رب هب لی من لدنک ذریة طیبه

ذریه طیّبه

رب هب لی من لدنک ذریة طیبه

ذریه طیّبه

من حجاب را دوست دارم.

۴۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

یک جوان ( موبایلشو) کنار قران کریم گذاشت ورفت بیروناز منزل وفرصتی برای گفتگو موبایل با قران فراهم شد:

موبایل: این اولین بار است منو فراموش کرده 

قرآن : منو همیشه فراموش میکنه

موبایل: من همیشه با او حرف میزنم اون با من 

قرآن : من همیشه با او حرف میزنم ولی او گوش نمیده

موبایل: من خاصیت پیام فرستادن وپیام گرفتنو دارم 

قرآن: من کلا پیام وبشارت دارم وهستم ووعدهای زیبا داده ام اگه بامن دوستی کنه ولی بازهم منو فراموش میکنه

موبایل: از من طاقتهای زیادی خارج میشه که به جسم و عقل انسان ضرر میده وبا این همه ضرر بازهم منو ترک نمیکنه 

قرآن: من طبیب روحها ونفسها وجسدهایم با این همه درمان از من دوری می کند

موبایل: از کیفیت من تعریف میکند نزد دوستانش 

قرآن: من بزرگترین مصدر کیفیت هستم ولی روش نمیشه پیش دوستاش از من تعریف کنه 

 جوان از بیرون امد موبایلشو برداره 

موبایل: با اجازه شما اومد منو ببره من که گفتم بدون من نمیتونی زندگی کنه 


خیلی درد اوره به موبایل خود مشتاق باشیم در صورتی که فقط یک ساعت یا دوساعت موبایلو رها کنیم 

ولی کتاب خدا رو هفته هفته رها میکنیم ولی مشتاقش نیستیم

_


اصل مهم این است که پدر در کنار همه ی خوبی های خود ، هیچگاه دل مادر را در مقابل بچه نشکند. مادر نیز هیچگاه غرور پدر را در مقابل بچه از بین نبرد. با این کارها بچه خوب تربیت می شود. این ها اصل اساسی است که برای درک مفهوم عبودیت باید در نظر گرفت. در دین نیز کلیدی ترین مفهوم ولایت است. با پذیرش ولایت در روابط بین پدر و مادر این مفهوم به خوبی به کودک منتقل می شود. دینداری کردن بسیار ساده است. البته ژرفای معانی دین بسیار بالا است . دین بسیار دقیق و عمیق است. اما عمل به آن بسیار ساده است.

حاج آقا پناهیان

                       

                    

لا تَباغَضُوا

با یکدیگر دشمنی نکنید.                      الحکم من کلام الامام امیرالمؤمنین علی ع ،۹۰

یاور و یار هم باشید        دوستی¬ها را کم نکنید

دل¬ها را نزدیک بکنید       دشمنی با هم نکنید

 

........................

فَکِّر ثُمَّ تَکَلَّم

بیندیش،سپس سخن بگو.           عیون الحکم و المواعظ،۶۰۸۴

ای گل خوشبوی من       همیشه پیش از سخن

خوب بیندیش و بعد       حرف خودت را بزن

 

......................

 اِرحَم تُرحَم

به دیگران مهربانی کن تا به تو مهربانی کنند.                   بحار ج۷۴ص۱۰۰

مهربانی کن به این      مهربانی کن به آن

تا همه مثل خودت      با تو باشند مهربان

 

.........................

اَقِل تُقَل

از خطای دیگران در گذر تا از خطای تو درگذرند.              غررالحکم ج۲ص۱۷۲

از خطای این و آن       در گذر ای مهربان

از خطایت بگذرند       خیلی آسان دیگران

     

منبع:باغ گل امام علی


سلام

برای تعریف داستان ولادت امام علی علیه السلام می شه کعبه ای درست کرد و قسمتی  که کعبه شکاف برداشت رو با گل تزئین کرد و داستان ولادت رو برای بچه ها تعریف کرد و بعد بچه ها برند طواف کنند و اون قسمت رو بوس کنند  و موقع چرخیدن به  دور کعبه این شعر بخوانند:

آسیاب بچرخ می چرخم
دور علی می چرخم 💕

قبله ی من همینه 
امام اولینه💕

آسیاب بشین می شینم 
عشق علی دینم 💕

دشمنی با دشمنات 
حک شده رویه سینم 💕

آسیاب پاشو پامی شم 
فدای مولا می شم💕

نوکر عاشقای 
حضرت زهرا می شم💕

آسیاب بایست می ایستم 
بدون که تنها نیستم 💕

دست علی یارمه 

خودش نگه دارم💖💕

کعبه ی توی شکل 4 تا جعبه کارتون هست که کنار هم قرار گرفته و برای اینکه ارتفاعش زیاد شه در کارتون از دو طرف باز شده...

داستان ولادت:

فاطمه بنت اسد" نه ماه برای تولد فرزندش انتظار کشید و وقتی درد زایمانش گرفت،به مسجد الحرام رفت وبا خدا این¬گونه مناجات کرد:« پروردگارا! من به تو و پیامبران تو و کتاب هایی که تو فرستاده ایی ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم(ع) را هم او که این خانه را بنا کرد(در یگانگی تو)تصدیق می کنم. پس به حق کسی که این خانه را ساخت و به حق فرزندی که در شکم دارم، زایمان را برمن آسان کن.» پس این مناجات، دیوار کعبه شکافت و فاطمه بنت اسد،وارد کعبه شد و دیوار، دوباره به حالت اول خود برگشت.سه روز از این ماجرای حیرت انگیز گذشت و در روز چهارم فاطمه بنت اسد در حالی که فرزندش علی(ع) را در آغوش داشت از خانه¬ی خدا بیرون آمد و یک ¬راست به سوی خانه ی خود رفت. ابو طالب از دیدن پسرش خوش حال شد. به اذن خدا، علی(ع) زبان باز کرد و به پدر سلام داد. وقتی رسول خدا(ص) برای دیدن پسر عموی نو رسیده اش آمد،علی(ع)از خوش حالی تکانی خورد و به پیامبر(ص) لبخندی زد و گفت:«سلام بر تو ای رسول خدا.»

                                                                      منبع: کتاب لبخند ستاره ها کاری از آقای غلامرضا حیدری ابهری

سلام 

برای بیان فضایل امیرالمومنین علیه السلام می شه داستان سوره عادیات رو تعریف کرد (مخصوصا برای پسرها). 

مربی داستان رو تعریف می کنه تا اونجا که پیامبر صلی الله می فرمایند: "چه کسی به جنگ با آنها می رود؟" این را رو به بچه ها می گوید تا بچه ها داوطلب شوند. می شه چند تا کودک یا مربی دیگر ماسک زشت بزنند روی صورتشون و بچه های دیگر بهشون حمله کنند. بار اول و دوم بچه ها می رند و از اون آدم زشتا مثلا کتک می خورند و بر میگردند. بار سوم مربی میگه از اونجایی که این آدم بدا خیلی قوی بودند، پیامبر خدا یه فرمانده خوب و قوی رو براشون گذاشت تا پیروز بشند، اون فرمانده خیلی قوی، امام علی علیه السلام بود. بچه ها حالا بیاید این دفعه با فرماندهی امام علی علیه السلام به دشمنا حمله کنیم.  قبل حمله باید نقشه بکشیم چیکار کنیم. بعد دور هم جمع می شند و تصمیم می گیرند از اطراف آدم بدا رو محاصره کنند. (میشه با چراغ روز و شب رو نشون داد)

بعد بچه ها هر کدوم یک چوب دستشون می گیرند به عنوان اسب روش سوار می شند تا برند حمله کنند. در بین راه باید یه سری صندلی یا چیز دیگه باشه بعنوان بلندی استفاده شه که بچه ها از روش رد شوند و یه سری بادکنک که کم باد شده بعنوان سنگ و وقتی بچه ها روش می رند بترکه(صدای جرقه). بعد انقدر بچه ها بدوند و بالا پایین برند که به نفس نفس بیفتند. موقع حمله به آدم بدا هم یه سری برف شدی یا خرده کاغذ یا چیز دیگه رو سر بچه ها ریخته شه به عنوان گرد و خاک. بچه ها به آدم بدا حمله کنند و پیروز بشند. می شه موقع حمله حیدر حیدر هم بکنند. و بعد از پیروزی، شادی کنند.