ذریه طیّبه

رب هب لی من لدنک ذریة طیبه

ذریه طیّبه

رب هب لی من لدنک ذریة طیبه

ذریه طیّبه

من حجاب را دوست دارم.

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ادبیات» ثبت شده است

در مناجات ها ببنید؛ با گنهکار برخورشان خاص است. میگه گنه کار شکسته است، گنه کار بنده ی فراری است، باید آشتی اش بدهی، می خواهی آشتی بدهی، چه جوری آشتی می دهی؟ نفستان را این جور با خدا آشتی بدهید، بدانید نفستان عاصی است، زود آشتی اش بدهید. فلانی با فلانی قهر است، چی کار می کنی آشتی بدهی؟ چه جوری به او می گویی؟ به او می گویی "می دونم خودت هم قصد نداشتی"، به او تلقین کن نمی خواستی توهین بکنی؛ "حالا از زبانش پرید" و حالی که مطمئنی عمدی کرد. نه، به او بگو "تو عمدا نکردی، حواست نبود، نفهمیدی در مقابل کی داری خطا می کنی" از اون ور هم از او بگو. بگو فلانی گفت اگه بیاد من منتظرشم. می دونم هم که پستی کرده. شما وقتی مناجاتهای انبیا را بخونید، وقتی توصیه می کنه به موسی، عیسی، داود! بشر المذنبین؛ به گنهکارها بشارت بده بگو یه خبر خوش از خدا! انذر سابقین؛ نیکوکارها را بترسان! به اینها بگو بترسید اما به گنه کارها بگو بشارت! چرا؟ ادب تکلم با نفس متمرد، ادب خاصی است. اگر یه ذره بیش تر بترسونش... . نگاه کنید چرا به موسی، به عیسی، به داود، چرا به انبیا علیهم جمیعا و علی نبینا صلوات المصلین چرا این قدر می گوید آروم حرف بزن؟ چون این آماده فراره. مربی، پدر مادر، به بچه ات نگو "تو بدبختی" ناامیدش نکن! گرچه ما بعضی وقتها خسته می شویم، همین هم هست که ما ظرفیت نداریم، همین هم هست که حامل پیام های خوبی نیستیم. خدا می گوید این نفس متمرد را برگردان به او بگو هیبت ایجاد کن؛ نمی تونی بچه ی بدی باشی، خودت هم می فهمی نمی تونی بچه بدی بشی، وجدانت نمی گذارد؛ خودت هم دلی نمی خواهد با این پیام ها برگردان.

 امید برای کسی که خدای نکرده آلوده شده مهمترین چیزه، پناه برخدا کسی آلوده بشه، ناامید هم بشه.... اما نباید اینها را اسباب تجری کرد.

کتاب‌هاى آموزش زبان. خب می‌دانید، الان آموزش زبان انگلیسى - بالخصوص زبان انگلیسى، حالا زبان‌هاى دیگر خیلى خیلى کمتر - خیلى رواج پیدا کرده، آموزشگاه‌هاى فراوانى به‌وجود مى‌آورند. خب، مراکز آموزش هست؛ همه‌ى کتاب‌هاى آموزش که خیلى هم با شیوه‌هاى جدید و خوبى این کتاب‌هاى آموزش زبان انگلیسى تدوین شده، منتقل‌کننده‌ى سبک زندگى غربى است، سبک زندگى انگلیسى است. خب این بچّه‌ى ما، این نوجوان ما و جوان ما [که‌] این را می‌خواند، فقط زبان یاد نمی‌گیرد؛ حتّى ممکن است آن زبان یادش برود، امّا آن‌چه بیشتر در او اثر می‌گذارد آن تأثیر و انطباعى [است‌] که بر اثر خواندن این کتاب از سبک زندگى غربى در وجود او به‌وجود مى‌آید؛ این از بین نمى‌رود؛ این کارها را دارند می‌کنند.
خب در مقابل این‌ها باید چه‌کار کرد؟ در مقابل این‌ها دو چیز لازم است: یکى کار، یکى ابتکار؛ این دو کار و این دو نقطه‌ى مهم را باید در نظر [داشت‌]؛ باید کار کنیم، کار هم باید کار ابتکارى باشد. البتّه در این مورد مسئولیّت صداوسیما خیلى سنگین است، مسئولیّت وزارت ارشاد خیلى سنگین است.»


متأسفانه کار به جایی رسیده است که برخی از به کار نبردن اصطلاحات فرنگی احساس خجالت می کنند و نامها و تعابیر بیگانه در مسائل مختلف و حتی در مسائل مربوط به کودکان و نوجوانان در حال گسترش است.

کشور ما خوشبختانه کشور هنر و ادبیّات است. نمیخواهم به طور مطلق و بیمطالعه ادّعایی را بکنم که حالا در خیلی از رشته‌های هنری، یا بلد نیستیم، یا عقبیم، یا مقلّدیم! در این بحثی نیست؛ لیکن طبیعت این تاریخ، بیشتر یک طبیعت ادبی و هنری است و گذشته‌ی ما، طبیعت ما و ادبیّاتِ خیلی قوی ما هم این را نشان میدهد.