در مناجات ها ببنید؛ با گنهکار برخورشان خاص است. میگه گنه کار شکسته است، گنه کار بنده ی فراری است، باید آشتی اش بدهی، می خواهی آشتی بدهی، چه جوری آشتی می دهی؟ نفستان را این جور با خدا آشتی بدهید، بدانید نفستان عاصی است، زود آشتی اش بدهید. فلانی با فلانی قهر است، چی کار می کنی آشتی بدهی؟ چه جوری به او می گویی؟ به او می گویی "می دونم خودت هم قصد نداشتی"، به او تلقین کن نمی خواستی توهین بکنی؛ "حالا از زبانش پرید" و حالی که مطمئنی عمدی کرد. نه، به او بگو "تو عمدا نکردی، حواست نبود، نفهمیدی در مقابل کی داری خطا می کنی" از اون ور هم از او بگو. بگو فلانی گفت اگه بیاد من منتظرشم. می دونم هم که پستی کرده. شما وقتی مناجاتهای انبیا را بخونید، وقتی توصیه می کنه به موسی، عیسی، داود! بشر المذنبین؛ به گنهکارها بشارت بده بگو یه خبر خوش از خدا! انذر سابقین؛ نیکوکارها را بترسان! به اینها بگو بترسید اما به گنه کارها بگو بشارت! چرا؟ ادب تکلم با نفس متمرد، ادب خاصی است. اگر یه ذره بیش تر بترسونش... . نگاه کنید چرا به موسی، به عیسی، به داود، چرا به انبیا علیهم جمیعا و علی نبینا صلوات المصلین چرا این قدر می گوید آروم حرف بزن؟ چون این آماده فراره. مربی، پدر مادر، به بچه ات نگو "تو بدبختی" ناامیدش نکن! گرچه ما بعضی وقتها خسته می شویم، همین هم هست که ما ظرفیت نداریم، همین هم هست که حامل پیام های خوبی نیستیم. خدا می گوید این نفس متمرد را برگردان به او بگو هیبت ایجاد کن؛ نمی تونی بچه ی بدی باشی، خودت هم می فهمی نمی تونی بچه بدی بشی، وجدانت نمی گذارد؛ خودت هم دلی نمی خواهد با این پیام ها برگردان.
امید برای کسی که خدای نکرده آلوده شده مهمترین چیزه، پناه برخدا کسی آلوده بشه، ناامید هم بشه.... اما نباید اینها را اسباب تجری کرد.