ذریه طیّبه

رب هب لی من لدنک ذریة طیبه

ذریه طیّبه

رب هب لی من لدنک ذریة طیبه

ذریه طیّبه

من حجاب را دوست دارم.

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بچه» ثبت شده است

«سمیت فاطمه لانها فطمت ( بریده، جدا کرده) شیعتها و ذریتها عن النار.» 
فاطمه  (سلام الله علیها) موجب نجات شیعه اش هست. صدیقه طاهره  (سلام الله علیها) باعث می شود دوستانش در آتش نسوزند. به خاطر آبرویی که پیش خدا دارد، فردای قیامت شفاعت همه را می کند. بی بی وجودش به گونه ای است که دوستانش را نجات می بخشد. یک جنبه ذاتی و واقعی در درون و یک جنبه نوری دارد. نور وسیله روشنایی است. نور سبب هدایت است. وقتی نور ایجاد شد، گمراهی ها از بین می رود. وجود نوری صدیقه طاهره  (سلام الله علیها) سبب نجات و هدایت است. خب! تقرب ما چگونه می شود؟ ما چطور فاطمی بشویم؟ ما چطور در این اسم به حضرت زهرا  (سلام الله علیها) تقرب پیدا کنیم؟ خدا رحمت کند! یک گونه ای باشید که شما هم سبب نجات و هدایت اطرافیانتان باشید. جوری باش که زن و بچه ات اهل نجات باشد. یک جوری زندگی کن، یک جوری عمل کن . چگونه می شود؟ یک مرتبه همان مرتبه ذاتی است. جوون! اگر کاری کنی که آدم خوبی بشوی، اگر پدر و مادرت هم نا اهل باشند، با آنها حرف هم نزنی، خود اهلیت تو سبب نجات تو می شود. سعی نکنیم همه را با زبانمان عوض کنیم، با نصیحت و امر نهی و ... عوض کنیم. می خواهی بچه ات خوب نماز بخواند، خودت خوب نماز بخوان. می خواهی بچه ات درست باشد، خودت درست باش. می خواهی اطرافیانت خوب باشند، خودت خوبی را دنبال کن. کسی باعث نجات اطرافیانش هست که برای نجات خودش تلاش کند. این یک جهت تقرب است. جوون! پس چطور فاطمی بشوی؟ به خودت برس. در خوبی ای که میبینی تساهل و تسامح نکن. اگر بدی باشد، بازی نکن. با لهو و بازی انس نگیر. ترقی و تکامل خودت را دنبال کن که فردا عندالله وجیه باشی.



بعضى از این جوانان وقتشان دارد دیر مى‌شود. [...] من عقیده‌ام این است که حفظ قرآن باید از بچگى شروع بشود، یعنى حدوداً از دوازده سالگى سیزده سالگى؛ «التّعلم فى الصّغر کالنقش فى الحجر».03/11/1370

من بازهم به جوانان عزیزمان توصیه مى‏کنم که با قرآن انس بگیرید، با قرآن مجالست کنید. «و ما جالس هذا القرآن أحد الّا قام عنه بزیادة او نقصان، زیادة فی هدى او نقصان من عمى»؛ هر بارى که شما با قرآن نشست و برخاست کنید، یک پرده از پرده‏هاى جهالت شما برداشته مى‏شود؛ یک چشمه از چشمه‏هاى نورانیت در دل شما گشایش پیدا مى‏کند و جارى مى‏شود. انس با قرآن، مجالست با قرآن، تفهم قرآن، تدبر در قرآن، این‏ها لازم است.
مقدمه ‏ى این کار این است که بتوانیم قرآن را بخوانیم، بتوانیم قرآن را حفظ کنیم؛ حفظ قرآن خیلى مؤثر است. جوانها، دوره‏ ى جوانى را، قدرت حفظ را قدر بدانند. خانواده‏ها به کودکان خودشان حفظ قرآن را تشویق کنند، آن‏ها را وادار کنند. حفظ قرآن خیلى باارزش است. حفظ قرآن این فرصت را به حافظ خواهد داد که با تکرار آیات، در قرآن قدرت تدبر پیدا کند. این فرصت است، این توفیق است؛ این را از دست ندهید. آن‏هائى که حافظند، این نعمت بسیار بزرگ الهى را قدر بدانند؛ نگذارند حفظشان ضعیف بشود یا خداى نکرده از دست برود.
خواندن قرآن، از اول تا آخر، یک چیز لازمى است. باید قرآن را از اول تا آخر خواند؛ باز دوباره از اول تا آخر؛ تا همه ‏ى معارف قرآنى یکجا با ذهن انسان آشنا شود. البته معلمینى لازمند تا براى ما تفسیر کنند، مشکلات آیات را تبیین کنند، معارف آیات و بطون آیات الهى را براى ما بیان کنند؛ این‏ها همه لازم است. اگر این‏ها شد، هرچه زمان به جلو برود، ما به جلو مى‏رویم و توقف دیگر وجود ندارد. 1389/04/24


. . . جوانها بروند از استعدادشان، از حافظه‌شان استفاده کنند؛ بچه‌ها را، جوانها را بکشانید به سمت حفظ قرآن. البته امروز با گذشته‌ى ما قابل مقایسه نیست، خیلى جلو هستیم؛ اما کم است. آنچه که الان در کشور ما وجود دارد، کم است. بروند به سمت حفظ قرآن. وقتى که حفظ شد، حفظ حاصل شد، آن وقت توان و فرصت براى تدبر بیشتر پیدا خواهد شد و همین تدبر است که کلید است. کلید اصلى، همین تدبر در قرآن و فکر کردن در قرآن است.


آن‌ طور که مشهود است، جوانان و نوجوانان ما به حفظ اقبال کرده‌اند؛ منتها کم است. ما که در یک جامعه‌ى بزرگ و در یک کشور پهناور زندگى مى‌کنیم، بایستى هزاران نفر حافظ قرآن داشته باشیم. کسانى که در سنین بالا هستند، شانس حفظ کردنشان کم‌تر است؛ اگرچه شانسشان منتفى نیست. البته بعضی‌ها وقت نمى‌کنند؛ اگر وقت مى‌کردند، مى‌توانستند تجربه و آزمایش کنند. من خودم وقت نمى‌کنم، والاّ در همین سنّ هم شروع به حفظ قرآن مى‌کردم. جوانان این را بدانند که حتى در سنین ما اگر وقت و مجال بود، جا داشت و بهتر بود که کسى براى حفظ قرآن صرف وقت مى‌کرد؛ در سنین جوانى این کار لازم است. اصلاً بهتر این است که همه‌ى مردم ما انسشان با قرآن به گونه‌اى باشد که آیات قرآن به گوششان آشنا باشد. وقتى آیه‌اى را مى‌خوانند، صدر و ذیل و قبل و بعد آیه برایشان آشنا باشد.27/12/1370


دانلود فایل

نکته‌ی دوم در مورد آقای آذر یزدی است که الان اطلاع دادند ایشان در این جلسه نشسته‌اند و ظاهراً بیمار هم بودند و با حال بیماری زحمت کشیده‌اند و آمده‌اند. من چندی پیش در یک برنامه‌ی تلویزیونی دیدم که از ایشان تجلیل کرده بودند. من با اینکه وقتم هم کم است، از وقتی تلویزیون را روشن کردم و دیدم که از ایشان دارد تجلیل میشود، پای آن برنامه نشستم، صحبتهای خود ایشان را هم گوش کردم. ایشان در آنجا میگفتند که در طول آن سالهای پیش از انقلاب هیچکس کمترین تشکری، تقدیری از این مرد زحمتکش و خدوم نکرده. آن برنامه را که من دیدم، نکته‌ای در ذهنم بود و دلم خواست که آن را یک وقتی به ایشان بگویم، فکر میکردم دیگر امکان ندارد و عملی نیست؛ کجا حالا ما آقای آذر یزدی را زیارت کنیم! حالا تصادفاً امشب ایشان اینجا هستند.