ریتم برنامههای تلویزیون، اعم از فیلمها و کارتونها و پیامهای بازرگانی و حتی اخبار را در نظر بگیریم. همۀ آنها ریتم تندی دارند، بسیار تندتر از ریتم زندگی واقعی. و حال به تجربۀ خودمان از زندگی واقعی نگاه کنیم: روزهای کشدار، صرف زمان برای کارها، صرف زمان برای رفتن از جایی به جای دیگر: زمان میبرد موی سرمان یا دست و پایمان رشد کند و قدمان بلند شود، زمان میبرد دانهای بروید و گل یا بوته یا درختی شود، زمان میبرد زمستانی بهار شود، تابستانی پاییز شود، زمان میبرد از این سر پارک و باغ و مزرعه به آن سرش برویم، زمان میبرد سواد یاد بگیریم، زمان میبرد در کاری، فنی، رشتهای متخصص شویم. لازم است تلاش کنی تا دستاورد ارزشمندی کسب کنی، لازم است صبر داشته باشی تا غورهات مویز شود. نگاهی به دنیایی که خداوند خلق کرده است بیندازیم، و حال به تلویزیون نگاه کنیم: ریتم جهانی که در تلویزیون میبینیم، بهخصوص این روزها با آن همه افکت و رقص نور و صدا و تصویر، چه قدر با ریتم دنیایی که میشناسیم هماهنگ است؟ حتی این روزها که برای خیلی چیزها میانبر درست شده است، هواپیمای جت و ماکروفر و اینترنت آمده است، فستفودخور و موبایلباز شدهایم، باز هم ریتم تلویزیون به مراتب از ریتم زندگیهایمان تندتر است، حداقلش این است که زندگی ما گاهی ریتمش تند است و تلویزیون همیشه. این پژوهش میگوید که یکی از اصلیترین عوامل بیشفعالی، و یکی از مهمترین دلایلی که چرا این روزها دائماً تعداد کودکان بیشفعال بیشتر میشود تلویزیون است. تلویزیون بر مغز اثر میگذارد، و این اثر مخرب است. اما مگر تلویزیون چه میکند؟