ذریه طیّبه

رب هب لی من لدنک ذریة طیبه

ذریه طیّبه

رب هب لی من لدنک ذریة طیبه

ذریه طیّبه

من حجاب را دوست دارم.

۵۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کودک» ثبت شده است


قسمت اول: قسمت دوم: قسمت سوم: قسمت چهارم:

  1. امروز می­خوام تنهایی غذا بخورم
  2. بیا زور آزمایی کنیم، چقدر قوی تر شدیم؟
  3. لقمه های مورچه ای گنجشکی فیلی
  4. غذا کمه، به تو نمی رسه
  5. نمیخوام غذاها را کسی ببینه
  6. این غذاها برای من خوبه اون­ها برای بابا، برای تو بشقاب و آب بسه
  7. نمیخوری؟ نخور اشکالی نداره
  8. برای صبحانه فردا چی بخریم؟ تو میتونی انتخاب کنی
  9. ظهر چی بپیزیم؟ تو بلدی؟ تو میتونی تنهایی بپزی یا کمک می خوای؟
  10. بیا با هم غذاها را تزیین کنیم.
  11. چی توش بریزیم (یا نریزیم) تا بهتر بشه؟
  12. برنامه آشپزی روزانه با کمک کودک  با استفاده از مجله های کودک و انتخاب غذا یا دسر توسط خودش در هر نوبت
  13. یک جعبه شانه تخم مرغ بزرگ را با یک رنگ زمینه خوش رنگ به دلخواه رنگ میکنیم. و مانند خانه ها ی مار و پله که یک خانه شروع دارد و یک خانه پایان، این دو خانه را با رنگ دیگر روی  زمینه مشخص می‏کنیم. بازیکن ما یک تخم مرغ پخته یا یک سیب زمینی پخته که لای فویل پیچیده شده یا یک ساندویچ کوچک است طوریکه کودک بتواند آن را دست بگیرد و درون خانه های شانه تخم‏مرغ حرکت دهد و توقف کوتاه کند. قرار است این ساندویچ یا تخم مرغ یا سیب زمینی در طول مسیر با انداختن تاس توسط کودک دلبندمان با حوادث گوناگونی روبرو شود، اعم از اینکه، در طول راه در خانه های مختلف  نام برخی افزودنی ها قرار داده شده و زمانی که بازیکن به آن خانه رسید میتواند آن افزودنی را به غذای خود اضافه کند. مثلاً: به آن نمک اضافه شود، سس اضافه شود، گوجه و یا خیار شور به او ملحق شود، با یک نوشیدنی خوشمزه همراه شود تا بتواند خود را به پایان راه برساند و اگر توانست به پایان برسد یعنی برنده شده و اجازه دارد توسط کودک دلبند خورده شود.مواردی چون شکل نردبان را می‏توان تعبیه کرد، برای حرکت بیش از یک خانه و یا عبارت هایی مانند دوخانه به جلو برو یا سه خانه به عقب برگرد. حتی میتوان افزودنی های بی‏ربط با غذای مورد نظر را هم در آن بین تعبیه کرد و از کودک خواست موردی را که مناسب است انتخاب کند(خانم فصیحی).
بسم الله الرحمن الرحیم
دختر دوساله مرحوم حداد بنام فاطمه فوت می کند می فرمودند: مرگ  او در شب بود، و ما او را در کنار  اطاق نهادیم تا فردا دفن نماییم. من قدری به او به نظر بچه نگاه می کردم. یعنی کودکی از دنیا رفته است و انقدر حائر اهمیت نیست.
همان شب دیدم نفس او را که از گوشه اطاق بزرگ شد، و تمام خانه را فرا گرفت. کم کم بزرگتر شد و تمام کربلا را گرفت، و بدون فاصله تمام دنیا را گرفت و آن طفل حقیقت خود را نشان داد که: من با اینکه کودکم چقدر بزرگم
ایشان می فرمودند: این عظمت حقیقی اوست. فلهذا ما باید به اطفال خود احترام بگذاریم و به نظر بزرگ به آنها بنگریم. زیرا که بزرگند و ما ایشان را خُرد می پنداریم. ابراهیم پسر 2 ساله رسول الله بقدری بزرگ بود که اگر می ماند، به مثابه ی خود پیغمبر بزرگ می شد. کانّه پیغمبر همان فرزندش ابراهیم است که بزرگ شده و ابراهیم همان پیامبر است، نهایت امر در دوران خردسالی و طفولیت؛ ذریّة بعضها من بعض.
می فرمودند: لهذا برای احترام کودکان نوزاد، خوب است انسان تا چهل روز مجامعت نکند و قنداقه ی نوزادان را تا چند ماهگی در مجالس علم و محافل ذکر و حسینیه و محالّ عزاداری که نام سید الشهدا برده می شود ببرند؛ چرا که نفس طفل همچون مغناطیس است و علوم و اوراد و اذکار و قدّوسیّت روح امام حسین علیه السلام را جذب می کند. طفل اگرچه زبان ندارد ولی ادراک می کند و روحش در دوران کودکی اگر در محلّ یا در محالّ معصیت برده شود، آن جرم و گناه او را آلوده می کند واگر در محلّ یا در محالّ معصیت برده شود، آن جرم و گناه او را آلوده می کند و اگر در محلّ و یا محالّ ذکر و عبادت و علم برده شود، آن پاکی و صفا را به خود می گیرد.
می فرمودند: شما اطفال خود را در کنار اطاق روضه خوانی یا اطاق ذکری که دارید قرار بدهید! علماء سابق اینطور عمل می نمودند. زیرا آثاری را که طفل در این زمان به خود اخذ می نماید تا آخر عمر در او ثابت می ماند و جزو غرائز و صفات فطری او می گردد. چرا که نفس بچه در این زمان، قابلیت محضه است؛ گرچه این معنی مهم و این سرّ خطیر را عامه مردم درک نمی کند.
کتاب روح مجرد، صفحه95

در روایات ائمه معصومین علیهم السلام تأکید بسیاری بر اطعام و ضیافت فرموده‌اند و آثار فراوانی را برای آن ذکر نموده‌اند از آن جمله، امیر المومنین علیه السلام می فرمایند:هر خانه‌ای که در آن میهمان داخل نمی‌شود در آن ملائکه داخل نمی‌شوند[1]. و نیز از حضرت رسول نقل است: مهمان که داخل خانة مؤمن شود با او هزار برکت و هزار رحمت می‌آید و خدا برای صاحب خانه بر هر لقمه که مهمان می‌خورد حج و عمره می‌نویسد[2].


اطعام از مؤمنین، سبب اعطاء فرزند صالح به صاحب خانه نیز می‌شود چنانکه در کتاب کیمیای محبت در شرح احوالات شیخ رجبعلی خیاط آمده شیخ رجبعلی خیاط محصول اطعامی بود که پدرش از یکی از اولیای خدا به عمل آورد.


اما کیفیت مجالس نیز مهم است. در روایات از نشستن در مجلسی که در آن معصیت خداوند می‌شود و نمی‌توان اوضاع را تغییر داد نهی شده است. و نیز از نشست در مجلسی که از امامی بدگویی یا از مسلمانی غیبت می‌شود نهی شده است. و در مقابل تأکید فرموده‌اند که در مجالستان احادیث ما را نقل کنید که شما را به هم مهربان می‌کند



[1] لئالی الاخبار، ج 3، ص 67


[2] لئالی الاخبار، ج 3، ص 66

همه زیبایی تناسب و اعتدال است. عفت زن فقط پناهش خداست. بی حجابی باعث می شود توجه به خود کند. حتی اگر تنها باشد و در مورد مرد نیز، ستر است. لباس بد پوشیدن جلوی بچه فحشا می آورد. تنها راه تربیت پوشاندن است.

در سوره نور، بحث اجازه گرفتن اولاد در ورود به خلوت والدین مطرح شده. بچه باید یاد بگیرد که در خلوت خصوصی دیگران بی محابا وارد نشود. این مسایل را به وی یاد بدهید.
​تعمدا در اتاق با همسرتان بنشینید و در را نیمه باز بگذارید و بگویید فرزندم شما فعلاً بیرون باشید. به وی از این طریق یاد بدهید با اجازه وارد شود.

سلام 

کارتون هایی با موضوعات قرآنی رو می تونید از قسمت کودک و نوجوان این سایت دانلود کنید.

ریتم برنامه‌های تلویزیون، اعم از فیلم‌ها و کارتون‌ها و پیام‌های بازرگانی و حتی اخبار را در نظر بگیریم. همۀ آنها ریتم تندی دارند، بسیار تندتر از ریتم زندگی واقعی. و حال به تجربۀ خودمان از زندگی واقعی نگاه کنیم: روزهای کشدار، صرف زمان برای کارها، صرف زمان برای رفتن از جایی به جای دیگر: زمان می‌برد موی سرمان یا دست و پایمان رشد کند و قدمان بلند شود، زمان می‌برد دانه‌ای بروید و گل یا بوته یا درختی شود، زمان می‌برد زمستانی بهار شود، تابستانی پاییز شود، زمان می‌برد از این سر پارک و باغ و مزرعه به آن سرش برویم، زمان می‌برد سواد یاد بگیریم، زمان می‌برد در کاری، فنی، رشته‌ای متخصص شویم. لازم است تلاش کنی تا دستاورد ارزشمندی کسب کنی، لازم است صبر داشته باشی تا غوره‌ات مویز شود. نگاهی به دنیایی که خداوند خلق کرده است بیندازیم، و حال به تلویزیون نگاه کنیم: ریتم جهانی که در تلویزیون می‌بینیم، به‌خصوص این روزها با آن همه افکت و رقص نور و صدا و تصویر، چه قدر با ریتم دنیایی که می‌شناسیم هماهنگ است؟ حتی این روزها که برای خیلی چیزها میان‌بر درست شده است، هواپیمای جت و ماکروفر و اینترنت آمده است، فست‌فودخور و موبایل‌باز شده‌ایم، باز هم ریتم تلویزیون به مراتب از ریتم زندگی‌هایمان تندتر است، حداقلش این است که زندگی ما گاهی ریتمش تند است و تلویزیون همیشه. این پژوهش می‌گوید که یکی از اصلی‌ترین عوامل بیش‌فعالی، و یکی از مهم‌ترین دلایلی که چرا این روزها دائماً تعداد کودکان بیش‌فعال بیشتر می‌شود تلویزیون است. تلویزیون بر مغز اثر می‌گذارد، و این اثر مخرب است. اما مگر تلویزیون چه می‌کند؟

کودک یا نوجوان با هنرپیشه فیلم همانند می شود و سعی می کند رفتار، حرکات و حتی تکیه کلامهای او را تقلید کند .

 از طرفی چون آموزشهای فیلم با آنچه در ساخت فرهنگی جامعه ما ارزش محسوب می شود انطباق ندارند . این تضاد فرهنگی سبب می شود نوجوان نتواند کاملاً رفتارها را تقلید کند. نوجوان در اثر این تفاوتها ، احساس ناکامی کرده ، بین خواستهای خود و آنچه جامعه و سیستم ارزشی حاکم بر آن از او می خواهد تعارض می بیند و همین احساس ناکامی و تعارض عاملی برای نزدیک شدن به اضطراب و بیماری روانی خواهد بود. گاهی این تضادها از حد تفاوت و تضاد درون و بیرون فراتر می رود . به این معنی که وجدان اخلاقی که بیشتر تحت تأثیر سیستم ارزشی حاکم بر محیط است چیزی می طلبد و هنرپیشه به عنوان الگوی رفتاری که در اینگونه فیلمها معمولاً برخلاف فطرت پاک و خداجوی انسان حرکت می کند، رفتاری متفاوت را طلب می کند. اینجاست که تعارض شدیدی پیش می آید و آن تضاد ابعاد گوناگون درون انسان است. گویی که شخصیت فرد شکاف برداشته و از درون، دو نیمه متضاد در برابرهم می ایستند. در اثر همین تعارض ها پیوند فرد با زندگی واقعی بریده می شود. نه می تواند آنچه که خودش می خواهد باشد و نه آنچه جامعه از او انتظار دارد. در نتیجه نه شخصیت قابل قبولی برای خود دارد و نه برای جامعه .

دوران نوجوانی را دوران تنش و طوفان زندگی تعریف کرده اند. دورانی که نوجوان در بحران هویت دست و پا می زند. این تضادها هم به تشدید این تنشها کمک می کند و نوجوان در "آنچه که هست"، "آنچه که باید باشد" و "آنچه که می خواهد باشد" سرگردان می ماند. در اثر تشدید این بحرانها، نوجوان عواطف متزلزل پیدا می کند، رضایت لازمه برای یک زندگی موفق را از دست می دهد، اصالت و هویت خود را به فراموشی می سپرد و معیار ثابت اخلاقی را از دست می دهد و ... و تمام اینها در اثر عدم هماهنگی پیامهایی است که فیلمهای مبتذل و جامعه با هم دارند و به نوجوان تلقین می شود.

«سمیت فاطمه لانها فطمت ( بریده، جدا کرده) شیعتها و ذریتها عن النار.» 
فاطمه  (سلام الله علیها) موجب نجات شیعه اش هست. صدیقه طاهره  (سلام الله علیها) باعث می شود دوستانش در آتش نسوزند. به خاطر آبرویی که پیش خدا دارد، فردای قیامت شفاعت همه را می کند. بی بی وجودش به گونه ای است که دوستانش را نجات می بخشد. یک جنبه ذاتی و واقعی در درون و یک جنبه نوری دارد. نور وسیله روشنایی است. نور سبب هدایت است. وقتی نور ایجاد شد، گمراهی ها از بین می رود. وجود نوری صدیقه طاهره  (سلام الله علیها) سبب نجات و هدایت است. خب! تقرب ما چگونه می شود؟ ما چطور فاطمی بشویم؟ ما چطور در این اسم به حضرت زهرا  (سلام الله علیها) تقرب پیدا کنیم؟ خدا رحمت کند! یک گونه ای باشید که شما هم سبب نجات و هدایت اطرافیانتان باشید. جوری باش که زن و بچه ات اهل نجات باشد. یک جوری زندگی کن، یک جوری عمل کن . چگونه می شود؟ یک مرتبه همان مرتبه ذاتی است. جوون! اگر کاری کنی که آدم خوبی بشوی، اگر پدر و مادرت هم نا اهل باشند، با آنها حرف هم نزنی، خود اهلیت تو سبب نجات تو می شود. سعی نکنیم همه را با زبانمان عوض کنیم، با نصیحت و امر نهی و ... عوض کنیم. می خواهی بچه ات خوب نماز بخواند، خودت خوب نماز بخوان. می خواهی بچه ات درست باشد، خودت درست باش. می خواهی اطرافیانت خوب باشند، خودت خوبی را دنبال کن. کسی باعث نجات اطرافیانش هست که برای نجات خودش تلاش کند. این یک جهت تقرب است. جوون! پس چطور فاطمی بشوی؟ به خودت برس. در خوبی ای که میبینی تساهل و تسامح نکن. اگر بدی باشد، بازی نکن. با لهو و بازی انس نگیر. ترقی و تکامل خودت را دنبال کن که فردا عندالله وجیه باشی.