سلام
این شعرو یکی از مادرهای کریمه2 ایی گفتن. خدا بهشون خیر دنیا و آخرت بده.
البته ادامه هم دارد که بعدا می ذارم.
دویدم و دویدم تا به نجف رسیدم، امام علی رو دیدم
رفتم سلامش کردم جانم رو به نامش کردم
گفتم زعشقت آقا همیشه بی قرارم تو شادی و غمهایم، تو رو به یاد میارم
امام مهربونم! دردو بلات به جونم اجازه می دی بهم تا که پیشت بمونم؟
دلم می خواد تو دنیا کنم تورو زیارت در آخرت هم آقا، کنی زمن شفاعت
جز تو کسی ندارم، مایه ی افتخارم شکر می کنم خدا رو که حب تو رو دارم
بسم رب الشهدا
مهد حضرت رقیه سلام الله علیها واقع در خیابان قیام تقدیم می کند:
موارد قرمز باید از قبل تهیه شوند و شعر های صورتی را از قبل به بچه ها باید داد تا حفظ کنند.
مربی: بچه ها 30-40 سال پیش وقتی مادراتون بچه بودند، یک شاه ظالمی بر مردم حکومت می کرد( مربی عکس نقاشی شاه رو میچشبونه به دیوار). آمریکا که دشمن مسلمونا بود به این شاه ظالم پول می داد و کمکش می کردند تا مردم خوبو رو اذیت کنه. یه روز تو فصل زمستون بود که از آسمون برف میومد (مربی کاغذهایی در سایز آ5 رو به عنوان برف رو سر بچه ها می ریزد) شاه آدم خوبارو می گرفت تا نذاره اونا کارای خوب بکنند... مردم خوب ما هم که جلوی ظلم ساکت نمی شستند هی می گفتند ما شاه رو نمی خوایم، ما شاه رو نمی خوایم...
بچه ها حالا من میام دنبالتونو یکی از شما رو می گیرم. شما هم بگید مرگ بر شاه!
(بچه ها باید فرار کنند و مربی دنبال کنه و بالاخره یکی از بچه ها رو بگیره و یکجا بشونه)
سلام
مجموعه ای از شعرهای مذهبی کودکانه رو در مورد عقاید، احکام و ... را می تونید از اینجا دانلود کنید: