در ﻣﻮرد ﮐﻮدﮐﺎن ﻓﺮﻣﻮده اﻧﺪ اﯾﺸﺎن را ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ رﻫﺎ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺧﻮد را در ﺳﻪ ﺑﺨﺶ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ای ﮐﻪ -ﺧﻮب ﺑﺎزی ﮐﻨﻨﺪ -ﻓﻘﻂ ﭘﺪر و ﻣﺎدر ﺑﺎﯾﺪ دﻗﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﻓﺮزﻧﺪان آﻧﻬﺎ زﯾﺎده روی ﻧﮑﻨﻨﺪ- و ﺧﻮب ﺑﺨﻮاﺑﻨﺪ و ﺧﻮب ﺑﺨﻮرﻧﺪ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ اﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻏﺒﺎن درﺧﺖ را ﻣﯽ ﮐﺎرد و رﻫﺎﯾﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺸﺪ و ﻏﺬا ﺑﺨﻮرد و رﺷﺪ ﮐﻨﺪ اﻣﺎ ﺑﯿﺶ از ﺣﺪ ﺑﻪ او آب ﻧﻤﯽ دﻫﺪ ﮐﻪ رﯾﺸﻪ اش ﺑﭙﻮﺳﺪ و ﯾﺎ اﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺶ از ﺣﺪ ﺑﻪ او ﮐﻮد ﻧﻤﯽ ﭘﺎﺷﺪ ﮐﻪ آن را ﺑﺨﺸﮑﺎﻧﺪ. پدر و ﻣﺎدر ﻧﯿﺰ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻮاﻇﺐ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺗﺎ ﮐﻮدﮐﺎﻧﺸﺎن زﯾﺎده ﺧﻮری ﻧﮑﻨﻨﺪ. اﻟﺒﺘﻪ ﮐﻮدﮐﺎن در اﯾﻦ ﺳﻨﯿﻦ ـ از ﺗﻮﻟﺪ ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ ـ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﺑﯿﺶ از ﺣﺪ ﻧﻤﯽ ﺧﻮرﻧﺪ.ﮐﻮدک ﻋﻤﻮﻣﺎً از ﻫﻔﺖ ﺳﺎل ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﭘﺮ ﺧﻮر ﻣﯽ ﺷﻮد. اﮔﺮ ﻧﻮزاد ﻓﻄﺮت ﭘﺮﺧﻮری داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ آن ﻫﻨﮕﺎم ﮐﻪ ﺑﻪ او ﭘﺴﺘﺎن ﭘﺮ از ﺷﯿﺮ داده ﻣﯽ ﺷﻮد ﺑﺎﯾﺪ آﻧﻘﺪر ﺑﺨﻮرد ﺗﺎ ﺷﮑﻤﺶ درﯾﺪه ﺷﻮد، اﻣﺎ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ در اﯾﻦ ﺣﺎل اﮔﺮ ﭼﻪ ﺑﻪ زور ﻫﻢ ﺑﻪ او ﺷﯿﺮ دﻫﻨﺪ او ﻓﻘﻂ ﺑﻪ اﻧﺪازة ﻧﯿﺎز ﺧﻮد ﻣﯽ ﻣﮑﺪ و ﺑﻘﯿﻪ را ﻗﺒﻮل ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ. ﻃﺒﯿﻌﺖ ﮐﻮدک ﮐﺎﻣﻼً ﺗﻨﻈﯿﻢ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﭘﺮﺧﻮری ﮐﻮدﮐﺎن ﻣﻌﻤﻮﻻً از روزﻫﺎﯾﯽ آﻏﺎز ﻣﯽ ﮔﺮدد ﮐﻪ او ﺑﻪ ﺧﯿﺎل ﺧﻮدش ﻋﻘﻞ ﭘﯿﺪا ﮐﺮده و ﺧﻮد ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ ﮐﻪ ﭼﻪ ﻣﻘﺪار ﻏﺬا ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺼﺮف ﮐﻨﺪ. ﻓﺮﻣﻮده اﻧﺪ: ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﮐﻮدﮐﺎﻧﺘﺎن را رﻫﺎ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺧﻮب ﺑﺎزی ﮐﻨﻨﺪ اﻟﺒﺘﻪ ﻓﻘﻂ ﻣﻮاﻇﺐ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺗﺎ آﻧﻬﺎ در اﯾﻦ ﻣﺪت ﺣﺮﻓﻬﺎی ﺑﺪ ﯾﺎد ﻧﮕﯿﺮﻧﺪ. ﻫﺮﮔﺰ ﺟﻠﻮی ﺑﺎزی ﺑﭽﻪ را ﻧﮕﯿﺮﯾﺪ ﮐﻪ اﮔﺮ ﺑﭽﻪ در اﯾﻦ ﻣﺪت آﻧﭽﻪ را ﮐﻪ در ﺗﻮان دارد، اﻋﻢ از ﻗﻮة ﺑﺎزﯾﮕﺮی و ﭘﺮﺧﻮری و ﻏﯿﺮ آن ﺑﯿﺮون ﻧﺮﯾﺰد اﯾﻦ ﻗﻮه در او رﯾﺸﻪ می کند و آن ﻫﻨﮕﺎم ﮐﻪ ﺑﺰرگ ﺷﺪ ﺑﺎزﯾﮕﺮ و ﭘﺮﺧﻮر ﻣﯽ ﺷﻮد. زﯾﺮا ﺗﺎ اﻧﺴﺎن آﻧﭽﻪ را ﮐﻪ در درون دارد ﺑﯿﺮون ﻧﺮﯾﺰد ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﺪ آن را رﻫﺎ ﮐﻨﺪ. ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺎﻻ اﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﻋﺰﯾﺰان ﺑﺮوﯾﺪ و ﻣﺸﻐﻮل ﺑﺎزی ﮐﺮدن ﺷﻮﯾﺪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ ﺗﺎ اﻧﺪازه ای ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﯿﺪ ﺑﺎزی ﮐﻨﯿﺪ و ﺑﯿﺶ از آن ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﯿﺪ و ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﺪ اﻣﺎ ﮐﻮدﮐﺎن را ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ اﮔﺮ از ﺻﺒﺢ ﺗﺎ اﻧﺘﻬﺎی ﺷﺐ ﻫﻢ ﯾﮑﺴﺮه ﺑﺎزی ﮐﻨﻨﺪ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ. ﺳﺮّ آن اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻗﻮة ﺑﺎزﯾﮕﺮی در ﮐﻮدک وﺟﻮد دارد ﮐﻪ او ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺗﻤﺎم آن را ﻣﺼﺮف ﮐﻨﺪ و ﺑﯿﺮوﻧﺶ ﺑﺮﯾﺰد ﮐﻪ اﮔﺮ رﯾﺨﺖ از آن ﺑﻪ ﺑﻌﺪ دوران ﺑﺎزﯾﮕﺮی اش ﺑﻪ اﺗﻤﺎم رﺳﯿﺪه اﺳﺖ. ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﻣﺎ اﻵن ﺟﻠﻮی ﺑﺎزی ﮐﻮدک را ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ. اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ ﮐﻮدﮐﺎﻧﻤﺎن ﺑﻌﺪ از ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﺑﻪ ﺑﺎزی ﻣﺸﻐﻮﻟﻨﺪ و آن را رﻫﺎ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ .ﺗﺎ ﻗﺒﻞ از ﻫﻔﺖ ﺳﺎل اﮔﺮ ﺑﻪ او ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﺑﺎزی ﻧﮑﻦ ﺣﺮف ﻣﺎ را ﮔﻮش ﻣﯽ ﮐﺮد و ﺑﺎزی ﻧﻤﯽ ﮐﺮد اﻣﺎ اﮐﻨﻮن ﮐﻪ ﺑﺰرگ ﺷﺪه ﺣﺮف ﮔﻮش ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ و ﺷﯿﻄﻨﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .ﻟﺬا ﮐﻮدک اﮔﺮ در اﯾﻦ ﺳﻨﯿﻦ ﺧﻮب ﺑﺨﻮرد و ﺧﻮب ﺑﺨﻮاﺑﺪ و ﺧﻮب ﺑﺎزی ﮐﻨﺪ ﺑﻌﺪ از آن دﯾﮕﺮ ﺑﺎزﯾﮕﺮی و ﭘﺮﺧﻮری و زﯾﺎده ﺧﻮاﺑﯽ ﮐﻮدک ﺗﻤﺎم ﻣﯽ ﺷﻮد و او ﻣﺘﻌﺎدل ﺑﺎر ﻣﯽ آﯾﺪ .ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ اﯾﻦ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻘﺪار زﯾﺎدی ﻏﺬا ﺗﻬﯿﻪ ﮐﻨﯿﺪ و ﺑﺨﻮاﻫﯿﺪ آن را ذره ذره ﺑﻪ دﯾﮕﺮی ﺑﺨﻮراﻧﯿﺪ . در اﯾﻦ ﺻﻮرت اﮔﺮ ﭼﻪ ﺷﻤﺎ ﺧﺮوارﻫﺎ ﻏﺬا ﻫﻢ ﺑﻪ او ﺑﺪﻫﯿﺪ او آﻫﺴﺘﻪ آﻫﺴﺘﻪ ﻫﻤﻪ را ﻣﯽ ﺧﻮرد، اﻣﺎ اﮔﺮ ﮐﻞ ﻏﺬاﻫﺎ را ﺟﻠﻮی او ﺑﮕﺬارﯾﺪ و ﺑﮕﻮﺋﯿﺪ :ﺗﺎ ﺟﺎن داری ﺑﺨﻮر، او وﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﻘﺪار ﻧﯿﺎزش ﺧﻮرد ﺑﻌﺪ از آن دﯾﮕﺮ از آن ﻏﺬا ﺑﺪش ﻣﯽ آﯾﺪ .ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ اﮔﺮ ﺑﻪ ﮐﻮدک ﺑﮕﻮﺋﯿﻢ ﯾﻮاش ﯾﻮاش ﺑﺎزی ﮐﻦ او ﺗﺎ ﻫﻔﺘﺎد ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻫﻢ ﺑﺎزی ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﺳﯿﺮ ﻧﻤﯽ ﺷﻮد، اﻣﺎ اﮔﺮ ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺑﻪ اوﺑﮕﻮﺋﯿﻢ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﯽ ﺑﺎزی ﮐﻦ او ﺑﻌﺪ از ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ دﯾﮕﺮ از ﺑﺎزی ﮐﺮدن ﺑﺪش ﺧﻮاﻫﺪ آﻣﺪ. ﮐﻨﺘﺮل ﻗﻮة ﺧﯿﺎل ﮐﻮدک ﺗﺎ ﻗﺒﻞ از ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ آﺳﺎن اﺳﺖ اﻣﺎ ﺑﻌﺪ از آن ﻣﺸﮑﻞ ﻣﯽ ﺷﻮد .ﺑﻌﻀﯽ از ﮐﻮدﮐﺎن را ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﯿﺶ از ﺣﺪ ﺷﻠﻮغ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ و ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺟﻠﻮی ﺷﻠﻮﻏﯽ آﻧﻬﺎ را ﺑﮕﯿﺮد .ﻣﻌﻤﻮﻻً اﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ وﻗﺘﯽ ﭘﺎ ﺑﻪ ﺳﻦ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﮔﺬاﺷﺘﻪ اﻧﺪ آرام ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ، ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ اﯾﻨﮑﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ از ﺷﻠﻮﻏﯽ و ﺷﯿﻄﻨﺖ در ﺧﻮد داﺷﺘﻪ اﻧﺪ ﺑﯿﺮون رﯾﺨﺘﻪ اﻧﺪ .ﯾﺎ اﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﮐﻮدﮐﺎن را ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ ﮐﻪ زﯾﺎد ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻗﻬﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ و زود آﺷﺘﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﻣﻌﻠﻮم ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﻗﻮة ﺧﯿﺎل در آﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺣﺪ ﮐﻤﺎﻟﺶ ﻧﺮﺳﯿﺪه اﺳﺖ .ﮐﻤﺘﺮ ﮐﻮدﮐﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ در ﻣﯿﺪان ﺑﺎزی ﺑﯿﺶ از ﺣﺪ ﻗﻬﺮ ﮐﻨﻨﺪ و ﻗﻬﺮﺷﺎن دوام داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ .ﻗﻬﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ اﻣﺎ ﻗﻬﺮﺷﺎن ﻣﺴﺘﺪام ﻧﯿﺴﺖ .ﺑﺮﺧﻼف ﮐﻮدﮐﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ از ﻫﻔﺖ ﺳﺎل دارﻧﺪ.
ﻧﺘﯿﺠﮥ ﮐﻼم اﯾﻨﮑﻪ وﻗﺘﯽ اﺳﺎس ﻧﻬﺎل ﮐﻮدک ﺧﻮب ﭼﯿﺪه ﻧﺸﺪ، اﯾﻦ ﻧﻬﺎل ﮐﺞ رﺷﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. وﻗﺘﯽ ﻫﻢ ﮐﻪ ﮐﺞ ﺷﺪ اوﻻً ﺑﺴﯿﺎری از آﻧﻬﺎ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﺧﻮدﺳﺎزی ﻧﻤﯽ روﻧﺪ، ﺛﺎﻧﯿﺎً اﮔﺮ ﻫﻢ ﺑﺮوﻧﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺟﺎن ﺑﻪ ﻟﺐ ﺑﯿﺎورﻧﺪ ﺗﺎ ﺧﻮد را ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﮐﻨﻨﺪ. ﭘﺲ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﻮة ﺧﯿﺎل را از ﮔﻤﺎﻧﻬﺎ و ﺳﻮء ﻇﻦ ﻫﺎ ﺗﻄﻬﯿﺮ ﮐﻨﯽ .ﻫﺮ ﮐﺠﺎ دﯾﺪی ﮐﻪ داری ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دﯾﮕﺮی ﺑﺪﺑﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﻮی ﺑﺪان ﮐﻪ ﻗﻮة ﺧﯿﺎل ﺑﻪ ﻣﯿﺪان آﻣﺪه اﺳﺖ. ﭼﻮن ﻋﻘﻞ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺪﺑﯿﻦ ﻧﻤﯽ ﺷﻮد. ﻋﻘﻞ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺗﺼﺤﯿﺢ اﺳﺖ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﻐﻠﻄﻪ.
برگرفته از کتاب شرح مراتب طهارت
لی لی حوضک0
دست کودک را بگیرید با انگشت دست دیگر کف دست کودک را قلقلک دهید و بگویید: «لی لی لی لی حوضک»
انگشت کوچک کودک را در کف دست یخوابانید: «گنجشکه اومد آب بخوره، افتاد تو حوضک»
انگشت دوم را در کف دست یخوابانید: «این دوید و درش کرد»
انگشت سوم را در کف دست یخوابانید: «این ماچی بر سرش کرد»
انگشت چهارم را در کف دست یخوابانید: «این نازی بر پرش کرد»
انگشت پنجم را نشان دهید و بگوید: «این کله گنده آمد گفتش بده ببینم،
همین که داد ببینه، گنجشک پرید رو چینه».
لی لی حوضک1
اومدم آب بخورم یادم اومد تو کربلا، بچه ها تشنه اند
عمو عباس رفت آب بیاره واسه بچه ها
امام حسین رفت تا که بجنگه با دشمنا
عمه زینب هم مراقبه تو خیمه ها
سلام بر حسین، وقت آب خوردن، شد شعار ما (ساجده طالبی)
لی لی حوضک2
«لی لی لی لی حوضک»، «گنجشکه اومد آب بخوره»، «یادش اومد روزه اس»
اولی گفت: افطاری بیاین خونه ی ما.
دومی گفت: قدم روی چشمای ما.
سومی گفت: ثواب داره، آره بچه ها.
چهارمی گفت: پس سحری تونم با ما.
پنجمی گفت: به خاطر همه خوبیا، همه نعمتا، با هم بگیم: شکر خدا.
برای دیدن بقیه بازی ها به ادامه مطلب برید.