ذریه طیّبه

رب هب لی من لدنک ذریة طیبه

ذریه طیّبه

رب هب لی من لدنک ذریة طیبه

ذریه طیّبه

من حجاب را دوست دارم.

۴۵ مطلب با موضوع «سبک زندگی :: خانواده اسلامی» ثبت شده است


صحبت های مادر بزرگ جهاد مغنیه

اولین صحبت های ام عماد پس از شهادت نوه اش جهاد. مادر شهید مغنیه در صحبت های خود خدا را شکر می کند که مسیر مقاومت در خانواده مغنیه به شکل مستمر ادامه دارد و شهادت حالا از پسرانش به نوه اش رسیده است. او همچنین می گوید هرگز به خاطر شرایط و موقعیتی که دارد احساس خسران و خستگی نمی کند بلکه معتقد است این مسیری است که باید برای رسیدن به همه چیز آن را طی کرد.

مصاحبه با فاطمه مغنیه:


روایتی از یک شهید متفاوت مدافع حرم حضرت زینب س شهید مهدی یاغی مستند «کرار» در رابطه با زندگی یکی از شهدای مدافع حرم از حزب الله لبنان است که در درگیری با تروریست های تکفیری به شهادت رسیده است. کرار در اصل با نام مستعار نظامی شهید مهدی یاغی فعالیت می کرد؛ مصاحبه با پدر و مادر و همچنین دوستان همرزم شهید و بخش هایی از وصیت نامه تصویری شهید، از جمله قسمت های مختلف این مستند به شمار می روند.

به یاد «ام وهب» افتادم که دشمنان را تحقیر کرد/ جا دارد در تقدیر از این «زن» سروده‌ها سرداده شود/و به عنوان الگوی انقلابی‌گری به جهانیان معرفی شود

وقتی پیام حماسی خانواده شهید کجباف را شنیدم، یاد کربلا و ام وهب افتادم. سر فرزند شهیدش را که دشمنان به خیمه‌گاه انداخته بودند، به میان دشمنان پرتاب کرد و آنان را تحقیر کرد. خدایا این قربانی را با اصحاب ابا عبدالله الحسین(ع) محشور کن که چنین خانواده شجاعی دارد و مایۀ اقتدار جبهه مظلوم مقاومت شده است.

در پی سخنان حماسی همسر شهید «هادی کجباف» که تروریست‌های تکفیری برای عودت پیکرش شرط تعیین کرده بودند، حجت الاسلام علیرضا پناهیان متن کوتاهی را به این همسر شهید و خانواده‌اش تقدیم کرد:

تقدیر سردار جعفری از خانواده سردار شهید هادی کجباف+تصاویر منتشر نشده


بحث شهادت که می شود فاطمه مغنیه می گوید:

مادر من یک زن فوق العاده است.

خبر شهادت بابا که رسید رفت و دو رکعت نماز خواند. همه ما را مامان آرام کرد.

بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند وقتی دید در مواجهه با پیکر بابا بی تاب شده ایم

خطاب به بابا گفت الحمدلله که وقتی شهید شدی کسی خانواده ات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نمی کند. همین یک جمله ما را آنقدر خجالت داد که آرام شدیم.

بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشییع برگزار می شد یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و قرآن و زیارت عاشورا خواند.

خبر شهادت جهاد را هم که شنید همین طور.

دلم سوخت وقتی دیدمش. مثل بابا شده بود. خون ها را شسته بودند ولی جای زخم ها و پارگی ها بود. جای کبودی و خون مردگی ها. تصاویر شهادت و بابا و جهاد با هم یکی شده بودند و یک لحظه به نظرم رسید من دیگر نمی توانم تحمل کنم. باز مادر غیر مستقیم آرام کرد من و مصطفی را، وقتی صورت جهاد را بوسید و گفت : ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده. البته هنوز به ارباً اربا نرسیده، لا یوم کیومک یا اباعبدالله .

باز خجالت آراممان کرد.

بعد هم مادرم خودش توی قبر جهاد رفت. همان قبر! سه ساعت قرآن و زیارت عاشورا و دعا خواند در قبر....

شادی روح شهدا و امام شهدا صلوات

حضرت آیت الله العظمی خامنه ای:

" حتما بایستی بر روی کار زن های خانه دار ارزش گذاری ویژه بشود. بعضی میتوانستند بروند کار بگیرند، بعضی میتوانستند تحصیلات عالیه بکنند، بعضی تحصیلات عالیه هم داشتند-من دیدم زنانی را از این قبیل- گفتند ما می خواهیم این بچه را بزرگ کنیم، خوب تربیت کنیم، نرفتیم کار بگیریم. زن نرفته کار بگیرد- آن کار هم زمین نمانده؛ آن ده نفر دیگه آن کار را گرفتند- باید از این جور زنی قدردانی شود.

 91/10/14



همه منتظر بودند ببینند حال مادر شهید چطور می شود، بی تاب می شود؟
گله ای... حرفی... اما مادر مصطفی چیزی نگفت و محکم ایستاده بود.
پرسیدند :
"حالا شما چه میکنید ...؟"
به علیرضا نوه اش اشاره کرد و گفت:
"مصطفایی دیگر تربیت خواهم کرد .." 

شهید مصطفی احمدی روشن
خاطره ای از آقای قرائتی در مورد کارت عروسی:

من یک کارت عروسی از یک دختر خانمی که خانه پدرش رفتم دستم آمد از بس جذب این کارت شدم کارتش را با خودم آوردم قم. یکی از افراد محترم تبریز دخترش را عروس میکند بعد در کارت عروسیش می نویسد که باسمه تعالی دوشیزه فلانی و آقای فلانی به ازدواج هم در آوردند بنا داشتیم جشن با شکوهی بگیریم شما را هم دعوت کنیم اما تصمیم گرفتیم بودجه جشن را بدهیم به یک خواهر و برادر و آنها هم ازدواج کنند.

بنابراین جشنی نداریم کارت را فرستادیم که بدانید ما عروس شدیم ولی تشریف نیاورید. این کارت کارت اطلاع بود که بدانید که ازدواج شد گرچه از دیدارتان محرومم ولی امیداورام این عمل انقلابی اسلامی را بپذیرید. و اگر یک سال تشریفات ازدواج در ایران کم بشود و دختر و پسری بی زن و بی شوهر نمی مانند و اگر یک سال پولهایی که در ساختمانها خرج دکور سازی می شود کم بشود کسی بی خانه در ایران نمی ماند.



کارت عروسی عمار، ایده ای فرهنگی را از اینجا ببینید.

- فقط کسی می تواند وارد بازی شود که با انداختن مهره مخصوص بازی یک شش بیاورد (و خدا یک شش به ما داده و ما را وارد بازی کرده است ( آمدن ما به دنیا خود نعمتی بزرگ است که باید قدرش را بدانیم فرض کنید هم اکنون به شما بگویند که برای دیدار با مقام معظم رهبری و یا دیدار با امام زمان (عج) انتخاب شده اید و ایشان منتظر شماست چه حالی به شما دست می دهد آیا سعی نمی کنید بهترین حرفها را به ایشان بگویید و حتی کمترین بی ادبی را در حضور ایشان مرتکب نشوید و ...

حال اینکه ما را خدا دعوت و انتخاب کرده که بدنیا بیاییم.

  ما نبودیم و تقاضای نبود                               لطف ناخواسته ما را در ربود(مولانا)

- هنگام آمیزش زن و مرد برای تولید نسل میلیون ها اسپرم از بدن مرد وارد بدن زن شده تا فقط با یک تخمک موجود در بدن زن تولید سلول تخم نمایند و سلول ابتدایی جنین تولید شود ولی فقط یک اسپرم موفق به این کار خواهد شد و بقیه نابود می شوند در همین ابتدا باید بدانید که خدا شما را از بین میلیونها نفر انتخاب کرده و دست روی شما گذاشته است و گفته: شما عزیزم ، شما بیایید به دنیا)

  - با انجام هر کار خوب شما یک خانه به جلو حرکت می کنید ولی بعضی کار های خوب نردبان هستند ( مثلا روزه گرفتن در بعضی از روزهای خاص که ثواب هفتاد سال عبادت را دارند و یا عبادت در شب قدر که ثواب هزار ماه را دارد و یا نماز شب خواندن و ... ( هر چه ثوابش بیشتر باشد ، نردبان بزرگتری است)) و می توانند در پیشرفت ما و سریع رسیدن ما به خانه های بالاتر بسیار مؤثر باشند.

- بعضی از کار ها باعث اُفت ما می شوند و ما را به خانه های پایین بازی می برند بعبارتی مار دارند(مثل خوردن مال یتیم و یا بدرفتاری با پدر و مادر و غیبت و ....(اعمالی که خداوند برای مرتکبین آنها وعده عذاب کرده است) و هر چه گناه بزرگتری باشد مار بزرگتری است و سقوط بیشتری را باعث می شود

   - از سمت 50 به سمت صفر مار ها زیادترند و از سمت 50 به بالا نردبانها بیشترند ( یعنی اگر در مسیر خوبیها حرکت کنیم خدا هم نردبانهای بیشتری جلو پای ما قرار می دهد بعبارتی توفیق انجام کارهای خیر بیشتری به ما داده می شود.

  و اگر در مسیر مخالف حرکت کنیم هر روز در فساد بیشتری غرق شده و امید به برگشت کمتر می شود و شیطان مار های بیشتری در مسیر ما قرار می دهد تا ما را به پایین ترین خانه ها برساند.(سنت استدراج)

 

 

( وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِئَایَتِنَا سنَستَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْث لا یَعْلَمُونَ*وَ أُمْلى لَهُمْ إِنَّ کَیْدِى مَتِینٌ(اعراف182 و 183)( آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جائى که نمی ‏دانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد. و به آنها مهلت مى ‏دهم [تا مجازاتشان دردناکتر باشد]؛ زیرا طرح و نقشه من، قوى [و حساب شده] است. [و هیچ کس را قدرت فرار از آن نیست.])

   - خدا این بازی را طراحی کرده و  بما اجازه بازی داده است (ما را آفریده ، راه را بما نشان داده و نیروی حرکت هم داده )(قضا و قدر الهی و سنت های خدا قوانین این بازی است) ولی اختیار هم بما داده که به هر سمت که خواستیم حرکت کنیم.)( إِنَّا هَدَیْنَهُ السبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً ؛ ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد [و پذیرا گردد] یا ناسپاس) (انسان 3).

حال که قوانین این بازی را دانستیم ، خوب می فهمیم که کسی در این بازی برنده است که زرنگی کرده و از هر نردبانی برای رسیدن به منزل نهایی استفاده کند(از هر کار خیری که ثواب بیشتری دارد) و قبل از تمام شدن زمان بازی ، خود را به پایان راه برساند (مثل سلمان که پیامبر(ص)در باره ایشان می فرمودند: همه مشتاق بهشتند و بهشت مشتاق سلمان است).

برگرفته از سایت معبری به سمت خدا

یه روز یه دختر با حجاب می ره دانشگاه

یکی از دوستای  بی حجابش می خواد مسخرش کنه

می گه تازه گی ها  دیوانه ها خودشون رو جلد می کنند

همه می خندند دخترباحجاب در جوابش می گه

تا حالا دیدی ا رو پیکان 48 چادر بکشن؟

این بار هم می خندند اما این بار....


یه دلیل زیبا برای حجاب