ذریه طیّبه

رب هب لی من لدنک ذریة طیبه

ذریه طیّبه

رب هب لی من لدنک ذریة طیبه

ذریه طیّبه

من حجاب را دوست دارم.

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دعا» ثبت شده است

شیخ مرتضى انصارى بزرگ پرچم دار جهان تشیع و سرآمد فقها مجتهدین امامیه است. او بعد از آن که مدتى در شهر کربلا، در حضور استاد بزرگوارش مرحوم شریف العلماء و سایر اساتید حوزه نجف تحصیل کرد به زادگاهش شوشتر مراجعت نمود. شیخ مدتى تحصیلات خود را در همان جا ادامه داده، دوباره خواست تا براى تکمیل مراتب علمى به عتبات عالیات برگردد. اما مادرش به رجوع دوباره وى راضى نبود. اصرار شیخ انصارى و دیگر افراد براى جلب رضایت مادر بى نتیجه بود تا این که شیخ به مادرش عرضه داشت: آیا اجازه مى دهى تا استخاره کنم و جواب هر چه بود در مقابل آن هر دو تسلیم باشیم؟ مادرش پذیرفت. در جواب استخاره شیخ این آیه آمد: «و لا تخافى و لا تحزنى انا رادوه الیک و جاعلوه من المرسلین؛ هرگز مترس، محزون نباش، که ما او را به تو باز مى گردانیم و از رسالت مدارن خود قرار مى دهیم.» وقتى این آیه را به مادرش تفسیر کرد، او خیلى خوش حال شد و به شیخ مرتضى اجازه مسافرت داد. شیخ انصارى در این مسافرت سرنوشت ساز خود به برکت دعاى مادر، توفیق الهى و تلاش و استقامت خویش به بالاترین درجه اجتهاد و مرجعیت نائل شد و پرچم اسلام بر دوش وى قرار گرفته و بزرگ ترین رهبر مذهبى در عصر خود گردید.

هنگامى که به مادر شیخ انصارى گفته شد: آیا از این همه ترقى و عظمت فرزند خویش بر خود نمى بالد و افتخار نمى کند؟! در جواب گفت: رسیدن فرزندم به شکوه و عظمت، براى من تعجب آور نیست چون هر وقت که مى خواستم به او شیر دهم وضو مى گرفتم و با طهارت و پاکیزگى به او شیر مى دادم . بلى، شیر پاک، فکر پاک و شیر ناپاک اندیشه ناپاک تولید مى کند.
آنگاه که مادر شیخ انصارى از دنیا رفت او در فراغ مادرش به شدت مى گریست و در کنار پیکر بى جان مادرش زانوى غم زده و اشک ماتم مى ریخت. یکى از شاگردان نزدیکش او را تسلیت گفته و به عنوان دل جویى اظهار داشت؛ جناب استاد! براى شما با این مقام علمى، شایسته نیست که برای درگذشت پیرزنى که عمرش را به پایان رسانده این طور اشک بریزید و بى تابى کنید. آن بزرگ مرد تاریخ سر برداشته و گفت: گویا شما هنوز به مقام ارجمند مادر واقف نیستید، تربیت صحیح و زحمات فراوان این مادر مرا به این مقام رسانید و پرورش اولیه او، زمینه ترقى و پیشرفت را در من ایجاد کرد. در حقیقت این همه توفیقات من مرهون زحمات و تلاش هاى مشفقانه و مخلصانه این مادر است .

شیخ جعفر کاشف الغطاء از نوابغ علمی شیعه، در مواظبت بر سنن و آداب اسلامی و گریه و مناجات سحرگاهی کم نظیر بوده است. مشهور است که آن بزرگوار در زیر ناودان طلا برای تمام فرزندان و نوادگان خویش تا قیام قیامت دعا کرده و رتبه ی علم و اجتهاد در دین را برای ایشان طلب فرموده است. از همین روست که تمام فرزندان و نوادگان او تا عصر حاضر جملگی از بزرگان فقه و اجتهاد و از نوابغ علمی جهان و مرجع و پناه محکمی برای مردمان بوده اند. در احوال تنها فرزند پسر او، حاج شیخ محمد باقر، نوشته اند: آن بزرگوار، بهار علم و عمل در سایه سار شریعت بود. در ایام ریاست معنوی او بر مسند شرع، عموم مردم زندگی خود را به راحتی گذراندند. آن راد مرد الهی در ماجرای قحطی سال 1288 ه.ش که در آن حتی آدم خوری باب گشت، تمام دارایی و املاک خود را که فراوان هم بود، فروخت و جان فقرا را نجات داد تا جایی که به هنگام وفات در عتبات، بیست هزار تومان قرض و بدهکاری و در عوض ذکر خیر جاودان و فرزندانی صالح و پاک نهاد از خود بر جای نهاد.