خداوند متعال در قرآن کریم بارها و بارها با بیان داستانها و حکایاتی از زندگی پیشینیان و گذشتگان برای مومنین، مثالها و لطایفی را برای زندگی بهتر بیان کرده است. در سوره انبیا نیز خداوند بعد از اینکه استجابت دعای حضرت یحیی علیهالسلام را بیان میکند با بیان سه ویژگی منحصر به فرد از یک خانواده الهی سعی در تشویق و نزدیک کردن دیگر بندگان به این ویژگیها کرده است. «فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ یَحْیى وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ کانُوا یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ کانُوا لَنا خاشِعینَ[انبیاء/90] ما هم دعاى او را پذیرفتیم و یحیى را به او بخشیدیم و همسرش را (که نازا بود) برایش آماده (باردارى) کردیم چرا که آنان (خاندانى بودند که) همواره در کارهاى خیر به سرعت اقدام مىکردند و در حال بیم و امید ما را مىخواندند و پیوسته براى ما (خاضع و) خاشع بودند.»
إِنَّهُمْ کانُوا یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ
در قرآن مجید از دو واژه برای دعوت مردم در کارهای نیک استفاده شده است. یکی کلمه سبقت و دیگری کلمه سرعت است. سبقت در لغت به معنای پیشی گرفتن در هر راه و کار و فکری است[1] و سرعت به معنای شتاب داشتن، که هم در اجسام کاربرد دارد و هم در کارها.[2] برخلاف تصور برخی که سرعت و سبقت گرفتن را از مصادیق عجله میدانند باید این نکته را متذکر شد که سبقت و سرعت در کارهای نیک از صفات پسندیده و نیکو است و با کلمه عجله کردن تفاوت دارد. راغب در کتاب خود میگوید: «مقصود از عجله، خواستن چیزی است که هنوز موعد و زمانش نرسیده باشد». [3]حال در این آیه اولین ویژگی که برای حضرت یحیی و خانواده او بیان میکند، سرعت گرفتن در کارهای نیک است. مصداقی در سیره اهل بیت علیهم السلام: مولای متقیان حضرت علی بن ابیطالب علیهالسلام در بیان ویژگیهای خود این چنین میفرمایند:« آن گاه که همه از ترس سست شده، کنار کشیدند، من قیام کردم و آن هنگام که همه خود را پنهان کردند من آشکارا به میدان آمدم و آن زمان که همه لب فرو بستند، من سخن گفتم و آن وقت که همه باز ایستادند من با راهنمایى نور خدا به راه افتادم. در مقام حرف و شعار صدایم از همه آهستهتر بود امّا در عمل برتر و پیشتاز بودم » [4]که در این فرمایش به وضوح این مساله به چشم میخورد که ایشان قبل از هر کسی اقدام به عمل و وظیفه دینی خود کردهاند.
ویژگی دوم
یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً
خدا را در همه حال میخواندند چه در حال ترس و چه در حال امید و جزو افرادی نبودند که به واسطه رسیدن نعمتهای الهی؛ مانند انسانهای ضعیفالنفس دچار غرور و غفلت شوند و خدا را از یاد ببرند.خداوند در سوره روم، یکی از خصوصیات افراد مشرک را این چنین بیان میدارد که، مشرکان یکی از خصوصیاتشان این است که فقط در سختیها خدا را میخوانند و زمانی که خوشی و راحتی برایشان پیش آمد دیگر کاری به خدا و دستورات او ندارند و او را فراموش میکنند.« فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ [روم/65] «پس زمانى که در کشتى سوار مىشوند [و در وسط دریا امواج خطرناک آنان را محاصره مىکند] خدا را در حالى که ایمان و عبادت را براى او [از هرگونه شرکى] خالص مىکنند مىخوانند، چون به سوى خشکى نجاتشان مىدهیم به ناگاه به آیین شرک روى مىآورند».
ویژگی سوم
وَ کانُوا لَنا خاشِعینَ
ویژگی سومی که برای این خانواده بیان میشود این است که میفرماید ایشان در مقابل خداوند خاشع و متواضع بودند.خشوع در لغت به معنای اظهار خواری در مقابل بزرگی است. در روایتی از حضرت رسول صلواتا... علیه درباره خشوع سوال شده که حضرت فرمودند: «التَّواضُعُ فی الصّلوةِ و أن یقبِلَ العبدَ بقَلبِهِ کلِّهِ علی ربّهِ عزّوجل»[5] خشوع آن است که در نماز متواضع و فروتن باشی و با تمام قلب و روح خویش به سوی پروردگارت توجه و اقبال داشته باشی».قرآن مجید نیز یکی از ویژگیهای مومنان رستگار را خشوع در نماز دانسته و فرموده است:« قَدْ اَفْلَحَ الْمُوْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ[مومنون ،/1 وـ2] «به تحقیق رستگار شدند مومنان، آنان که در نمازشان خشوع دارند.» با توجه به این آیه و آیات قبل و همچنین روایات ذکر شده این نکته واضح است که جاری شدن این صفات سه گانه در زندگی هر مسلمانی، زندگی او را سرشار از عبودیت و بندگی کرده و همچنین در اجابت دعاهای آنان تاثیر بسزایی خواهد داشت.
پینوشتها: [1]. مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن، ج5، ص41. [2]. قرشى، سید علىاکبر؛ قاموس قرآن، ج3، ص255 .[3]. راغب اصفهانی، ص548. [4]. سیدرضی، محمد؛ نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتی،ص91. [5]. مستدرک الوسائل، ج 1، ص98.