ذریه طیّبه

رب هب لی من لدنک ذریة طیبه

ذریه طیّبه

رب هب لی من لدنک ذریة طیبه

ذریه طیّبه

من حجاب را دوست دارم.

حجت الاسلام دکتر مهدی رستم نژاد*

عضو هیئت علمی جامعه المصطفی(ص) العالمیه

مهدی نوید*

کارشناس ارشد علوم قرآنی و حدیث دانشگاه علوم اسلامی رضوی


چکیده

قرآن کریم از جنبه های گوناگون معجزه است و اعجاز علمی یکی از این ابعاد می باشد. در این میان «اعجاز رنگ ها» موضوعی است که کم تر مورد توجه و بحث قرار گرفته است؛ در حالی که با اثبات آن، گوشه ای دیگر از اعجاز علمی قرآن روشن می شود. این مقاله در پی اثبات این ادعا است که خداوند در بسیاری از آیه های مربوط به رنگ ها، به آثار روانی رنگ بر شخصیت انسان اشاره کرده است. نویسنده پس از بیان جایگاه و ضرورت موضوع، آیه هایی را که واژه «الوان» و «لون» در آن ها به کار رفته است می آورد، سپس جداگانه رنگ های زرد، قرمز، آبی، سبز، سفید و سیاه را در قرآن بررسی می کند و توضیح می دهد که قرآن از یک رنگ معنوی، ورای همه رنگ ها، نام برده است که «رنگ خدایی و توحید» و بهترین رنگ هاست. آیات مربوط به رنگ ها، گاه اعجاز علمی اند و در مواردی شگفتی ها علمی قرآن به شمار می آیند؛ ضمن این که اختلاف رنگ در جهان آفرینش، هم نشانه توحید ربوبی است و هم می تواند نشانه حکمت الهی باشد.

واژه های اصلی:

قرآن، اعجاز، اعجاز علمی، اعجاز رنگ ها، رنگ.

مقدمه

اعجاز علمی یکی از ابعاد گوناگون اعجاز قرآن است که از جنبه های متفاوتی قابل بررسی است. یکی از شگفتی های مطرح شده در قرآن، مسائل مربوط به رنگ ها است که در مورد برخی از آن ها ادعای اعجاز شده است؛ چون قرآن شاید برای اولین بار به برخی آثار رنگ ها اشاره کرده است و بشر تا زمان نزول قرآن، به آن ها پی نبرده بود. با اثبات اعجاز علمی در پدیده «رنگ ها» می توان پرده از روی یکی دیگر از ابعاد اعجاز علمی این کتاب آسمانی برداشت.

مفهوم شناسی رنگ

رنگ یک انعکاس مرئی است که در اثر عبور یا انتشار یا بازتاب ترکیب رنگ ها توسط اشیاء به وجود می آید (بلوردی، رنگ ها و پیام ها در قرآن، نشریه مشکات). از دیدگاه علمی ثابت شده که همه رنگ ها از تشعشع های نور خورشید است و هر شیء به میزان شفافیت و خاصیت جذب پرتوها، بعضی پرتوها را جذب می کند و برخی را باز می تاباند، در نتیجه آن شیء را به رنگ پرتوهای بازتاب شده می بینم. از سوی دیگر این پرتوها با ترکیب شدن، نورهای دیگری را می سازند که بریافته های مخروطی شکل اعصاب چشمی اثر می گذارد و سبب دیدن آن نور می شود. وقتی جسمی همه نورها را بازتاباند، سفید و زمانی که همه نورها را جذب کند، سیاه دیده می شود. چشم انسان نسبت به آن دسته از امواج که طول موجشان بین 400 تا 700 میکرون است، حساسیت دارد. بخش دیدنی طیف نور سفید دقیقاً از 380 تا 770 نانومتر است. امواج فراسوی بنفش طول موجی کم تر از 380 و امواج مادون قرمز، بیش تر از 770 نانومتر (هر نانومتر یک میلیونیم میلی متر است) دارند (آیت اللهی، رنگ در قرآن، فصل نامه دانشور، ش21، س ششم، ص 1 و 2).

نیوتن در سال 1666 م کشف کرد که همه رنگ های طیف نوری در نور سفید موجودند. (پائولین، رنگ ها و تأثیرات درمانیشان، ص 15). نور سفید از ترکیب همه امواج نوری تشکیل می شود؛ ولی وقتی آن را با یک منشور به طول موج های مختلف می شکنیم، کوتاه ترین موج در ورای تجزیه بنفش و امواج بلند تر در ورای تجزیه، قرمز می باشد. طول موج هایی که در وسط این دو حد قرار می گیرد، باعث درک ما نسبت به رنگ آبی ، سبز و زرد می شوند. به این رنگ ها و رنگ های دیگر که از ترکیب آن ها به دست می آید، لون (Hue، رنگ) گفته می شود (نرمال، اصول روان شناسی، ج2، ص341).

رنگ سفید از آمیزش همه طول موج ها به دست می آید. رنگ به ادراک ما از دنیا نه تنها جلوة با شکوهی می دهد؛ بلکه آگاهی های بیشتری دربارة آن در اختیار ما می گذارد. چشم دارای قدرت ترکیب کنندة رنگ است و رنگ ها را با تغییر دادن نسبت فعالیت عصبی در این سه نوع گیرنده، ترکیب می کند و گیرنده های چشم به قرمز، سبز و آبی حساس ترند (وین روان شناسی عمومی، ص 75).

حاصل سخن این که رنگ، تأثیر فیزیولوژی بر شبکیه چشم است، گاهی نتیجة مادة رنگی است و گاهی در اثر شعاع نور رنگی می باشد و جذب نشدن یکی از طول موج های متفاوت طیف، و دفع آن توسط جسم، رنگ اشیا را می سازد و تحریک سلول های عصبی چشم نسبت به رنگ های مختلف متفاوت است (همو، ص 2).

تاریخچه

دانش های گوناگونی از جمله، فیزیک، شیمی، روان شناسی، طب و هنر، متصدی بررسی مسأله رنگ ها شده و هر کدام از یک جنبه درباره رنگ ها بحث کرده اند و کتاب هایی هم دربارة تأثیرهای روانی رنگ ها بر انسان و درمان با رنگ ها نوشته شده است، مانند کتاب «روان شناسی رنگ ها از دکتر ماکی، ترجمه ویدا أبی زاده» و کتاب «رنگ ها و تأثیرات درمانی شان از پائولین ویلز، ترجمه مینا اعظامی». در عرصه «رنگ در قرآن مجید» نیز کتاب ها و مقالاتی نوشته شده است، مانند کتاب «الاعجاز اللونی فی القرآن الکریم». دکتر شهید رضا پاک نژاد در کتاب «اولین دانشگاه و آخرین پیامبر» که رسالة دکترای اوست، در چند مورد ادعای اعجاز می کند؛ از جمله در ذیل آیه «69 سورة نحل» که قدرت شفا دهندگی عسل را مربوط به رنگارنگ بودن مواد اولیه عسل می داند و این را اعجاز قرآن می شمارد. وی در ذیل آیات 28 سوره فاطر و سوره 69 بقره نیز معجزه های مربوط به رنگ شناسی قرآن را می آورد. بحث مفصلی هم در جلد سوم راجع به تأثیرهای روانی رنگ ها دارد و متذکر می شود که بقراط حکیم گفتاری راجع به رنگ ها دارد (پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 5، ص 154). در قرن یازدهم میلادی پزشک ایرانی، بوعلی سینا، در کتاب قانون با اشاره به کاربرد درمانی رنگ ها، بار دیگر بحث رنگ درمانی را زنده کرد. از جمله می گوید: رنگ قرمز فشار خون را بالا می برد و رنگ آبی آن را پایین می آورد و رنگ زرد التهاب و درد را کاهش می دهد (پائولین، همان، ص 15). یاد آوری این نکته لازم است که پس از جست وجوی فراوان در کتاب قانون بو علی، به منبع اصلی این نکته دست نیافتیم.

مقاله بیست و سه صفحه ای «الألوان فی القرآن رؤیة فنیة و مدلول» از دکتر أشرف فتحی عبدالعزیز استادیار دانشگاه قناة سوئیس در سایت موسوعة الاعجاز العلمی فی القرآن هم از جمله کارها در حوزه اعجاز رنگ هاست. وی تمام آیات مربوط به رنگ ها را بررسی می کند و اشاره هایی به اعجاز عددی رنگ ها دارد.

برخی دیگر از مقاله ها عبارت اند از:

«رنگ در قرآن» از احمد محمودی در مجله بینات؛ «نگاهی به مقولة رنگ در قرآن» از سید محمد جواد صداقت کشفی، در پایگاه اینترنتی مرکز فرهنگ و معارف قرآن؛ «رنگ ها و پیام ها در قرآن » نوشته طیبه بلوردی؛ کتاب «هنر چیست؟» و مقاله «رنگ در قرآن» نوشته دکتر «حبیب الله آیت اللهی» با کمک حکیمه گوهریان، چاپ شده در نشریه علمی پژوهشی دانشوردانشگاه شاهد تهران (ش 21، س ششم).

بیشتر کارهای انجام شده تنها درباره اصل رنگ در قرآن است و دربارة معجزه بودن آن کمتر کار شده است؛ حتی مقالاتی که عنوان «اعجاز رنگ ها» را دارند، تنها به عنوان یک شگفتی از آن یاد کرده اند و در پی اثبات و ادعای اعجاز علمی به معنایی که ما بیان کردیم، نبوده اند؛ لذا جا دارد این کمبود جبران شود.

رنگ در قرآن

مجموع الفاظ قرآنی که بر رنگ ها دلالت دارند، سی و پنج 35 کلمه اند (اشرف فتحی، الألوان فی القرآن، موسوعة الاعجاز العلمی فی القرآن و السنّة، ص 20 (www.55a.net) ).

قرآن از رنگ های قرمز، زرد، سبز، آبی، سفید و سیاه یاد می کند. علاوه بر آن، رنگ معنوی (رنگ خدایی) هم در قرآن آمده است.

قرآن در بسیاری از آیه ها عنوان کلّی رنگ (الوان) را به کار می برد و در مواردی از رنگ های گوناگون یاد می کند، بنابراین آیات در برگیرندة رنگ را می توان به دو دستة کلی تقسیم کرد:

1. آیاتی که از واژة «لون» یا «الوان» یا «صبغة» استفاده کرده اند.

2. آیاتی که از رنگ های مختلف استفاده برده اند.

ابتدا به بررسی کلی آیاتی که از عنوان کلی رنگ بهره برده اند، می پردازیم.

واژة «لون» و جمع آن «الوان» به معنی رنگ ها، نه مرتبه، در هفت آیه ذکر شده است؛ هفت مورد به صورت جمع و دو مورد به صورت مفرد؛ اما واژه «صبغه» دو مرتبه و در آیه 128 سوره بقره آمده است.

آیاتی مشتمل بر واژه های «الوان»، «لون» و «صبغه»:

1. «قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ» (بقره/69)؛ «گفتند: «براى ما از پروردگارت بخواه تا روشن بیان کند برایمان که رنگ آن (گاو) چگونه است؟» (موسى) گفت که او مى‏گوید: در حقیقت آن گاوى زرد است که رنگش یک دست است که بینندگان را شاد مى‏سازد».

2. «وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفُ الْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِلْعَالِمِینَ» (روم/ 22)؛ «و از نشانه‏هاى او آفرینش آسمان‏ها و زمین و تفاوت زبان‏هایتان و رنگ‏هاى شماست. قطعاً، در آن‏[ها] نشانه‏هایى براى دانایان است».

3. «وَمَا ذَرَأَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ» (نحل/ 13)؛ «و آنچه را در زمین براى شما، با رنگ‏هاى متفاوتش، آفرید و منتشر کرد (مسخّر شما ساخت)، قطعاً، در آن‏[ها] نشانه‏اى است براى گروهى که متذکّر مى‏شوند».

4. «ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلَاً یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» (نحل/69)؛ «سپس از همه‏ى محصولات بخور و راه‏هاى پروردگارت را فروتنانه بپیما.» از شکم‏هایشان نوشیدنى (= عسل) بیرون مى‏آید که رنگ‏هایش متفاوت است [و]در آن براى مردم درمانى است؛ قطعاً در آن‏[ها]نشانه‏اى است براى گروهى که تفکّر مى‏کنند».

5. «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ» (فاطر/27)؛ «آیا نظر نکرده‏اى که خدا از آسمان، آبى فرو فرستاد، به وسیله‏ى آن محصولاتى که رنگ‏هایش متفاوت است (از زمین) خارج ساختیم و از کوه‏ها راه‏ها (و رگه‏ها) ى سپید و سرخ، که رنگ‏هایش متفاوت است و سیاه سیاه (آفریدیم)؟!».

6. «وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذلِکَ إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ» (زمر/21)؛ «و از مردم و جنبندگان و دام‏ها (انواعى هستند) که رنگ‏هایشان همان‏گونه متفاوت است. از میان بندگان خدا، فقط دانشوران از او هراس دارند؛ [چرا]که خدا شکست ناپذیرى بسیار آمرزنده است».

7. «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَسَلَکَهُ یَنَابِیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ ...» (زمر/ 21)؛ «آیا نظر نکرده‏اى که خدا از آسمان آبى فروفرستاد و آن را به چشمه‏هایى که در زمین است وارد نمود، سپس به وسیله‏ى آن زراعتى را با رنگ‏هاى متفاوتش بیرون مى‏آورد».

8 . «صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ» (بقره/ 138)؛ «رنگ (و نگار) خدایى (بپذیرید)؛ و خوش رنگ (و نگار) تر از خدا کیست؟ و ما تنها پرستش‏کنندگان اوییم». راجع به اعجاز عددی مربوط به بحث رنگ ها، ادعا شده است که واژه «الوان» هفت بار به صورت جمع[1] در قرآن به کار رفته است که شاید اشاره به طیف های هفت گانة نور سفید باشد و احتمال دارد حکمت ذکر هفت مرتبه واژه الوان از این جهت باشد که نور سفید شامل هفت رنگ درک پذیر با حس بینایی انسان است که پس از برخورد نور با منشور، و شکست نور این الوان هفت گانه به چشم می خورد (ر.ک. به: دکتر فتحی عبدالعزیز الوان فی القرآن، ص 4). این ادعا خدشه پذیر است؛ چون نمی توان ادعای قطعی کرد که بین عدد هفت آیه ها با طیف های هفتگانه نور رابطه ای هست.

اول) بررسی آیات گروه اول

1. «وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفُ الْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِلْعَالِمِینَ» (روم/ 22)؛ «و از نشانه‏هاى او آفرینش آسمان‏ها و زمین و تفاوت زبان‏هایتان و رنگ‏هاى شماست. قطعاً، در آن‏[ها] نشانه‏هایى براى دانایان است».

رنگ شناسی از راه های خداشناسی است (در این نشانه هایی برای دانایان است). وقتی انسان به اختلاف رنگ ها بیشتر دقت می کند، قدرت خدا را بهتر درک می کند. فخر رازی می گوید:

شناسایی انسان نسبت به انسان دیگر یا باید با چشم باشد یا گوش و خدا برای تشخیص گوش، اختلاف آوازها و آهنگ های صدا، و برای تشخیص چشم، رنگ ها و صورت ها و شکل های مختلف را آفریده است؛ به گونه ای که در تمام دنیا نمی توان دو انسان را پیدا کرد که از نظر چهره و آهنگ صدا از تمام جهت ها یکسان باشند! (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 16، ص 395).

علامه طباطبایی در المیزان فی تفسیر القرآن می فرماید:

«ظاهر این است که مراد از اختلاف الوان، اختلاف امت ها در رنگ های مختلف است، مثل سفید و سیاه و زرد و قرمز و ممکن است مراد از تفاوت رنگ ها تفاوت هر فردی با دیگر افراد، به حسب رنگ پوستش باشد» (طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 16، ص 167).

تفاوت رنگ پوست انسان ها مربوط به میزان «ملانین» در پوست انسان است (محمودی، احمد، پیشین، ص8). رنگ پوست حیوان ها و انسان ها به سازش آن ها با نور آفتاب و آب و هوای محیط خود بستگی دارد. میزان تیره یا روشن بودن پوست، میزان نیاز بدن را به اشعه ماورای بنفش نشان می دهد. تأثیر نور آفتاب باعث تحریک رنگ دانه ملانین در پوست و تولید ویتامین D می شود. پوست با تغییر رنگ، میزان ویتامین D بدن را متعادل می کند (بن بوا، زیبایی نور، ص 91).

بررسی

طبق یک تفسیر که الوان به معنای «رنگ های پوست انسان ها» باشد، آیه یکی از نشانه های وجود خالق هستی را ذکر می کند؛ این که خداوند برای شناسایی افراد، این گونه قرار داده است تا مردم هم دیگر را بهتر تشخص دهند.

به نظر می رسد با توجه به این که در صدر و ذیل آیه به نشانه آیه ـ آیاته ... لآیاتٍ... ـ بودن آفرینش زمین وآسمان و گوناگونی زبان ها و رنگ های انسان ها اشاره شده است؛ به خصوص این که خداوند در ذیل آیه فرمود: «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِلْعَالِمِینَ»، شاید با دقت بیشتر بتوان به اسراری پی برد که خداوند آن را به عنوان «آیه» مطرح کرده است.

2. «وَمَا ذَرَأَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ» (نحل/ 13)؛ «و آنچه را در زمین براى شما، با رنگ‏هاى متفاوتش آفرید و منتشر کرد (مسخّر شما ساخت)، به قطع، نشانه‏اى در آن‏[ها] براى گروهى که متذکّر مى‏شوند، هست».

قرآن مجید رنگ ها را محدود به گل ها، میوه ها، عسل و انسان ها نمی داند؛ بنابر این در آیه می فرماید آن چه را برای شما آفرید، به انواع گوناگون و رنگارنگ (مراد از الوان در آیه همان رنگ ها است و نیزممکن است به معنای انواع باشد) درآورد. نقاش چیره دست هستی، پدیده ها را متناسب با روح و روان آدمی نقاشی کرد، لذا تنوع رنگ ها انسان ها را از کسالت بیرون می آورد و فضایی دل پذیر را برای زندگی فراهم می سازد. به راستی اگر تمام دنیا یک رنگ بود، چه می شد؟ دانستن تأثیر روان شناختی رنگ ها بر انسان، فهم این دسته از آیات را آسان تر می سازد. به نظر می رسد این که در پایان آیه فرمود «گوناگونی رنگ ها نشانه ای است برای کسانی که اهل تذکّر و تفکر و یادآوری و تدبّرند»، به اجمال اشاره ای به اعجاز رنگ ها در قرآن باشد که می تواند دانشمندان را به سمت تحقیق گسترده تر پیرامون آثار رنگ ها رهنمون شود؛ البته بهتر است این آیه را جزء اشارات علمی قرآن بگیریم. علامه طباطبایی با توجه به مفرد بودن «آیه» در آخر این آیه، استفاده کرده است که آیه بر توحید ربوبی دلالت می کند (طباطبایی، همان، ج12، ص215).

3. «ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلَاً یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» (نحل/ 69)؛ «سپس از همه‏ى محصولات بخور و راه‏هاى پروردگارت را فروتنانه بپیما.» از شکم‏هایشان نوشیدنى (= عسل) بیرون مى‏آید که رنگ‏هایش متفاوت است [و] در آن براى مردم درمانى است؛ قطعاً، در آن‏[ها]نشانه‏اى است براى گروهى که تفکّر مى‏کنند».

تنوع رنگ عسل ها از دیگر آیاتی است که واژة الوان را در بر می گیرد. در این آیه سخن از وحی به زنبور عسل است که چه مسیری را طی می کند و ماده ای رنگارنگ را تولید می کند که شفای برای مردم است. رنگ های مختلف عسل، به رنگ های مختلف گل هایی مربوط است که زنبور از آن بهره می برد. چند مادة قندی رنگ گل ها را درست می کنند و چون این دو (رنگ عسل و رنگ گل ها) ارتباط مستقیم با هم دارند، پس هر عسل با رنگ مخصوص خود، ماده قندی ویژه ای دارد. فاصله ای که بین «شَرَابٌ» و ویژگی خاصیت شفادهندگی آن هست (مختلف الوانه)، از نکات زیبای قرآن است. کتاب های گیاه شناسی نیز خواص درمانی گیاهان را به عناصر قندی موجود در آن مربوط می دانند (پاک نژاد، رضا، همان، ج 3، ص 149 و 169). در تفسیر المیزان آمده است:

«از شکم زنبور عسل نوشیدنی به نام عسل بیرون می آید که دارای رنگ های گوناگون، بعضی سفید، بعضی زرد، بعضی قرمز سیر و بعضی مایل به سیاهی است که برای بیشتر امراض شفاست. عسل ها رنگ های متفاوتی دارند که مربوط به تنوع موادی است که از آن ها استفاده می کنند و مناسب ذوق های مختلف نیز هست» (طباطبایی، همان، ذیل آیه 69، سوره نحل).

شهید دکتر پاک نژاد در جلد پنجم کتاب اولین دانشگاه و آخرین پیامبر که مربوط به عسل است، فصلی با عنوان رنگ های گوناگون عسل می گشاید و یادآور می شود که رنگ عسل ها به رنگ گیاهانی بستگی دارد که زنبورها بر آن ها می نشینند. آن گاه چگونگی به وجود آمدن رنگ گل ها را یادآور می شود (پاک نژاد، همان، ج 5، ص 135). وی می گوید:

«این که قرآن پس از اشاره به رنگ های گوناگون عسل، خاصیت شفابخشی آن را ذکر فرموده، خود اعجاز به شمار رفته و رنگ ها در غذا و شفا و درمان رُل مهم و اساسی را دارند» (همان، ص 145).

پس در این آیه، به خواص غذایی و شفابخشی رنگ ها توجه شده است. وی در جای دیگر می نویسد:

«به مفهوم علمی پیوند بین کلمات «شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ» دقت کنید. از آیه فهمیده می شود که در صورتی عسل شفا است که آشامیده شود، آیا رنگ مواد قندی که موجب رنگ شدن گل ها می شود، خاصیت شفا دهندگی دارد که قرآن در فاصلة بین شراب (عسل) و خاصیت شفادهندگی آن جملة «مختلف الوانه» را آورده است؟ آری اگر این مطلب اعجاز آمیز 15 قرنی قرآن را پذیرفتید، شما را به کتاب های گیاه شناسی طبی راهنمایی می کنم که بسیاری از خاصیت های گیاهی مربوط به عناصر قندی موجود در گیاه است؛ همان عناصر قندی که باعث رنگین شدن گل ها می گردد» (همو، ص 149).

آن گاه از کتاب «دکتر رنگ را تجویز می کند» مطالب فراوانی راجع به تأثیر رنگ ها نقل می کند. به نظر می رسد دکتر پاک نژاد این آیه را نوعی اعجاز علمی قرآن می داند که قرآن برای اولین بار پانزده قرن پیش به اثر شفا بخشی رنگ عسل اشاره کرده است.

بررسی

با توجه به این که ضمیر «فیه» به «شرابٌ» برمی گردد و شراب باوصف «مختلف الوانه» توصیف شده است می توان از این آیه چنین برداشت کرد: در نوشیدنی که دارای رنگ های مختلف است، برای مردم شفاست. آیه در این صورت به یک مطلب علمی اشاره دارد؛ این که رنگ ها می تواند نقش تعیین کننده ای در درمان بیماری ها داشته باشند. بنابراین اگر بپذیریم که قرآن درمان با رنگ را برای اولین بار مطرح کرده است، می توان گفت این آیه از آیات مربوط به اعجاز علمی قرآن در رابطة با رنگ هاست.

کتاب های فراوانی دربارة رنگ درمانی نوشته شده است، از جمله کتاب «رنگ ها و تأثیرات درمانی شان» از «پائولین ویلز» ترجمه مینا اعظامی. نویسنده تاریخچه درمان با رنگ را نیز آورده و بوعلی سینا را احیاگر رنگ درمانی در قرن یازده میلادی معرفی می کند (پائولین ویلز، همان، ص 15).

«أَلَمْ تَرَأَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذلِکَ إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ» (فاطر/27 و 28)؛ «آیا نظر نکرده‏اى که خدا از آسمان، آبى فرو فرستاد، به وسیله‏ى آن محصولاتى که رنگ‏هایش متفاوت است (از زمین) خارج ساختیم و از کوه‏ها راه‏ها (و رگه‏ها) ى سپید و سرخ، که رنگ‏هایش متفاوت است و سیاه سیاه (آفریدیم)؟! و از مردم و جنبندگان و دام‏ها (انواعى هستند) که رنگ‏هایشان همان‏گونه متفاوت است. از میان بندگان خدا، فقط دانشوران از او هراس دارند؛ [چرا] که خدا شکست ناپذیرى بسیار آمرزنده است». در این آیه نیز از موضوع رنگ سخن به میان آمده و برخی رنگ ها ذکر شده است. در این جا نیز سخن از اختلاف الوان است که سرانجام سبب معرفت ـ به خصوص برای دانشمندان خداترس ـ می شود؛ البته تفسیرهای مختلفی در باره اختلاف رنگ ها شده است از جمله اینکه مقصود، نعمت های مختلف با رنگ های گوناگون است یا اختلاف در نوع رنگ ها، اعم از طعم و ساختمان و خواص گوناگون آن ها، است؛ هرچند که ظاهر واژة الوان همان رنگ ها است.

رنگ های مختلف کوه ها نیز برقدرت خداوند گواهی می دهد و علاوه بر زیبایی، وسیله ای برای پیدا کردن راه ها در پیچ و خم های کوهستان است. این رنگ ها که در آیه بیان شده، بیض، حُمر، غرابیب و سود می باشد. «بیض» جمع أبیض، به معنای سفید، «حُمر» جمع أحمر، به معنای قرمز، «غرابیب» جمع غربیب، به معنای سیاه پررنگ، و «سود» جمع أسود، به معنای سیاه است. پشت سرهم قرار گرفتن غرابیب و سود تأکیدی بر سیاهی شدید بعضی از جاده های کوهستانی است (مکارم شیرازی، همان، ج 18، ص 234).

دربارة اختلاف تفسیر در مورد اختلاف الوان، نویسنده المیزان، به دلیل وجود رنگ های بیض (سفید) و حمر (قرمز) در بحث کوه ها، اختلاف رنگ های ظاهری را تأیید می کند؛ نه تفاوت طعم و خاصیت و نوع آن ها را که ممکن است در میوه ها مراد باشد (در کوه ها اختلاف انواع نیست و تنها اختلاف الوان است) (طباطبایی، همان، ج 17، ص 58).

«آغاز آیه سخن از نزول باران است و به دنبال آن ابتدا به رنگ های نباتات و بعد جمادات و آن گاه انسان و جنبدگان اشاره می شود و ما می دانیم رابطة نباتات با آب باران و رنگ ها بیشتر از جمادات و جمادات بیشتر از انسان و جنبندگان و انعام (چهارپایان) است، بدین معنا که با نزول باران که در هر عمل شیمیایی وجود آب لازم است، گیاهان رابطة رنگی فتوسنتزی کلروفیلی داشته و جمادات با عوالم شیمیایی رنگین شده و حیوانات و انسان نیز با اعمال شیمیایی مخصوص رنگدانه های خود را می سازند» (پاک نژاد، همان، ج 5، ص 169).

ظاهراً مراد از اختلاف رنگ میوه ها، تفاوت خود رنگ ها است، ولی لازمه اش اختلاف های دیگری از جهت طعم، بو و خاصیت نیز می باشد. بعضی مفسران گفته اند: اصلاً منظور از اختلاف الوان، اختلاف انواع موجودهاست؛ چون بسیار می شود که واژه الوان بر انواع میوه ها و طعام ها اطلاق می شود، پس در حقیقت تعبیر به «الوان»، کنایی است؛ ولی جملة «ومن الجبال جُدّدٌ بیض وحُمرٌ مختلف الوانه» تا اندازه ای وجه اوّل را تأیید می کند که مراد خود رنگ ها باشد؛ نه طعم و خاصیت (طباطبایی، همان، ترجمه، ج17، ص57)، زیرا همان گونه که گفته شد در کوه ها اختلاف رنگ ها و نیز چند رنگ مشخص نام برده شده است.

واژة «جُدَد» جمع جُده، به معنای جاده و راه است و دو واژه بیض و حُمر، جمع أبیض و أحمر، به معنای سفید و سرخ است. ظاهراً واژه مختلف، صفت جدد و ألوانها، فاعل «مختلف» است؛ زیرا اگر جمله مبتدا و خبر بود می فرمود: «مختلفة الوانها» (آلوسی، تفسیر روح المعانی، ج22، ص189) و واژه غرابیب، جمع غربیب (سیاهی شدید) است و غراب را به همین جهت غراب (کلاغ سیاه) می گویند. واژة سود بدل یا عطف بیان برای غرابیب است و معنای آیه چنین است: آیا نمی بینی که در بعضی از کوه ها راه های سفید و سرخ و سیاه و با رنگ های مختلف هست؟ مراد از این راه ها یا راه هایی است که در کوه ها قرار دارد و رنگارنگ است یا مراد خود کوه هاست که به صورت خطوطی کشیده شده، روی کرة زمین قرار دارد، بعضی از این سلسله جبال به رنگ سفید، بعضی سیاه، بعضی چند رنگی اند (همو).

آن چه ما در طبیعت می بینیم رگه های رنگی از جنس خود کوه هاست و به صورت سنگ های زینتی سفید، سیاه، سرخ و دیگر رنگ ها در معماری ساختمان به کار می رود؛ بنابراین جُدَد در آیه شریفه نمی تواند تنها به معنای راه ها یا رشته کوه ها باشد و مراد رگه های رنگی کوه ها نیز می باشد.

در تأیید این تفسیر که مراد از رنگ کوه ها در آیه، همین رنگ های ظاهری است، می توان به آیه 5 سورة واقعه: «وَتَکُونُ الْجِبَالُ کَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ» «و کوه‏ها کاملاً خرد می شوند!» اشاره کرده تشبیه به پشم رنگین حلاجی شده، ارتباط کامل با رگه های رنگارنگ کوه ها دارد و رنگین بودن پشم که کوه ها در قیامت، چنان خواهند شد، به خاطر این است که اکنون نیز برخی قسمت های کوه ها رنگین می باشد.

با این که کوه ها رنگ های دیگری غیر از سفید و سیاه پررنگ و قرمز دارند، خداوند در این آیه رنگ های دیگر را به صورت «مختلف الوانها» آورده و نام نبرده است. در این آیه جمله «مختلف الوانها» بعد از «حُمر» آمده است. گویا در این مطلب اشاره ای است به این که رنگ کوه ها درجه و ترکیب های مختلفی از رنگ قرمز است (فتحی، الوان فی القرآن، ص 14)؛ یعنی امکان دارد رنگ سفید به بقیه رنگ ها تبدیل شود؛ نه این که نور سفید در اثر شکست نور، به انواع رنگ ها تبدیل گردد؛ بلکه مراد ما این است که معادنی که به رنگ سفیدند، می توانند اصل و مصدر سایر رنگ ها باشند و خود سنگ ها و صخره ها نیز به مرور در اثر اکسیده شدن و سایر فعالیت ها و تغییرهای شیمیایی تغییر رنگ می دهند (همو، ص 15).

سنگ هایی مانند گرانیت از ابتدا قرمز ند، سنگ بازالت هم سیاه است و این سنگ ها را نمی توان به رنگ های دیگر تجزیه کرد؛ نه با حرارت و نه با چیز دیگری؛ اما برخی سنگ ها مثل سنگ هایی که از کربونات کلسیم تشکیل یافته اند، سفید ند و در اثر حرارت و اکسید شدن، به قرمز تبدیل می شوند و قرمز در ترکیب اصلی همه رنگ ها هست (همو، ص 16).

خلاصه این که دکتر فتحی عبدالعزیز، «اختلاف الوان» را که بعد از «حمر» ذکر شده است، به اختلاف رنگ های قرمز مربوط می داند و مختلف را صفت حُمر می گیرد؛ در حالیکه طبق تفسیری که گفته شد، صفت «جددٌ» می باشد. آن گاه ایشان طبق تفسیرش نتیجه می گیرد که سایر رنگ ها از همین رنگ قرمز به دست می آید و قرمز اصل برای رنگ های دیگر است و آن را با برخی فرضیه های علمی اثبات می کند (همو، ص 17 و 16). دکتر پاک نژاد نیز آیه 28 سوره فاطر (اختلاف رنگ های کوه ها) را معجزة قرآن می داند (پاک نژاد، همان، ج 5، ص 169).

بررسی

در این قسمت از آیه که مربوط به اختلاف رنگ کوه ها می باشد، تفسیری که می گفت رنگ ها به معنای خود رنگ ها است؛ نه انواع، ترجیح داده می شود؛ به دلایلی که ذکر شد؛ اما در مورد این که مراد از اختلاف رنگ ها، گوناگونی رنگ های راه های کوه ها (جُدَد) است یا انواع گوناگون رنگ قرمز و درجات مختلف این رنگ خاص، به نظر می رسد تفسیر دوم بهتر باشد؛ یعنی مراد درجات مختلف قرمزی کوه ها باشد؛ چرا که در غیر این صورت باید می گفت این رگه ها در کوه ها رنگ های گوناگون دارد؛ نه این که بگوید برخی از آن ها سفید، برخی قرمز و برخی رنگ های مختلف است. در این صورت ذکر سفید و قرمز زاید به نظر می رسد. شاید هم «مختلف الوانها» حکم کلی کوه ها نسبت به رنگ های مختلف را بیان می کند تا بگوید اگر جاده ها به رنگ سفید، قرمز و سیاه شدید است، به خاطر رنگارنگ بودن کوه هاست و گرنه رنگ های جاده ها از خودش نیست. به هر حال اگر به طور قطعی از نظر دانشمندان رنگ شناسی ثابت شود که رنگ های دیگر (غیر از سفید و سیاه) از تجزیة رنگ قرمز به دست می آیند و در اصل به قرمز برمی گردند، می توان گفت این آیه به یک نکته اعجاز گونه اشاره دارد و از سرّی از اسرار خلقت پرده برداشته است.

«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَسَلَکَهُ یَنَابِیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ یَجْعَلُهُ حُطَاماً إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْرَى‏ لِأُوْلِی الْأَلْبَابِ»؛ (زمر/21) «آیا نظر نکرده‏اى که خدا از آسمان آبى فرو فرستاد و آن را به چشمه‏هایى که در زمین است وارد نمود، سپس به وسیله‏ى آن زراعتى را با رنگ‏هاى متفاوتش بیرون مى‏آورد؛ سپس خشک مى‏گردد، پس آن را زرد مى بینى؛ سپس آن را درهم شکسته مى‏گرداند؟! قطعاً، در این (مطلب) تذکّرى براى خردمندان است».

هم انواع گیاهان مختلف است، هم کیفیت های آن ها و هم رنگ ظاهری شان؛ بعضی سبز تیره وبعضی سبز کم رنگ می باشند (مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج19، ص423). با قبول این دو تفسیر که در سایر آیات مربوط به رنگ ها نیز ذکر شده است. آیه نکته خاصی از حیث اعجاز علمی ندارد.

بررسی واژه «صبغه» در قرآن 

این کلمه دو بار در یک آیه به کار رفته است.

«صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ» (بقره/ 138)؛ «رنگ (و نگار) خدایى (بپذیرید)؛ و خوش رنگ (ونگار)تر از خدا کیست؟ و ما تنها پرستش‏کنندگان اوییم».

در مفردات راغب آمده است:

«الصبغ: المصبوغ» صبغ اسم مفعول، یعنی رنگ شده است. راغب صبغه را عامل متمایز کننده بین انسان و حیوان می شمارد و فطرتی الهی می داند (راغب اصفهانی، مفردات، ص 475).

نویسندة لسان العرب می افزاید:

«صبغة الله» به معنای دین خدا و فطرت خدایی است، و «الصبغ»، یعنی فرورفتن در چیز سیّال مانند آب و به تغییر نیز صبغ گفته می شود». (ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج8، ص 437 ـ 438).

از امام صادق(ع) نقل شده است: «اتّبعوا صبغة الله»؛ یعنی از اسلام که مقتضای فطرت الهی است، پیروی کنید (طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان، ج2، ص 79).در تفسیر «صبغة» مواردی هم چون رنگ، وحدت، عظمت، پاکی، پرهیزکاری، عدالت و مساوات، برادری و برابری، توحید، اخلاص و بالاخره رنگ بی رنگی و حذف همه رنگ ها بیان شده است (مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج 1، ص473). در روایات اهل سنت نیز نمونه هایی هست که تعبیر صبغة الله تا اندازه ای جنبة فیزیکی پیدا می کند و مادی می شود، مثلاً ابن ابی نجار در تاریخ بغداد از ابن عباس نقل می کند: منظور از صبغة الله رنگ سفید است (طباطبایی، همان، ج 10، ص475).

در میان مسیحیان معمول بود که نوزاد را غسل تعمید می دادند و گاهی ادویة مخصوصی که زرد رنگ بود، به آب می افزودند و می گفتند این غسل به ویژه با این رنگ خاص باعث تطهیر نوزاد از گناه ذاتی اش می شود که از آدم به ارث برده است (مکارم شیرازی، همان، ج1، ص473، طبرسی، فضل بن حسن، طبرسی، مجمع البیان، ج2، ص79 و ر.ک. به: رضایی اصفهانی، تفسیرمهر، ج1، ص417). قرآن خط بطلان بر این مطلب بی اساس می کشد و با تعبیری بسیار لطیف، زیبا و کنایی می فرماید: تنها رنگ خدایی را بپذیرید که همان رنگ ایمان، توحید خالص و اسلام است. منظور از رنگ خداوند، بی رنگی است که رنگ توحید واخلاص می باشد و همه رنگ های نژادی، خرافات، نفاق و شرک در پرتو آن حذف می شود (رضایی اصفهانی، همان، ج1، ص417). انسان ناچار است در زندگی رنگی را بپذیرد و بهترین رنگ آن است که ارزان، چشم نواز، باصفا، بادوام و زودیاب باشد؛ یعنی در هر مکان و زمانی یافت شود و رنگ خدایی این گونه است. هم رنگ با فطرت، و منطق است و چشم اولیای خدا را نوازش می دهد و خریدار آن خدا و بهای آن بهشت است، پس از میان رنگ ها رنگ خدایی بهترین و زیباترین رنگ است «وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً»؛ البته تا انسان رنگ هوس ها، نژاد ها و قبیله ها را کنار نگذارد، نمی تواند رنگ وحدت، برادری و تسلیم را بپذیرد و رنگ خدایی پیدا کند (همو، ص 418).

بررسی

قرآن کریم برای اولین بار علاوه بر رنگ های محسوس و مادی، یک رنگ معنوی را هم مطرح کرده است که فراتر از همه رنگ های مادی است و در واقع همان رنگ بی رنگی است. و این خود از اسرار و شگفتی های قرآن است؛ البته اعجاز علمی نیست، زیرا یک بحث علمی به معنای علوم تجربی شمرده نمی شود.

دوم) بررسی آیات گروه دوم (رنگ های خاص)

رنگ زرد

ارزیابی دانشگاه های لوئیزیانا و پوردو در آمریکا نشان می دهد که رنگ زرد حالت شعف و سرور را بازگو می کند و این همان مطلبی است که قرآن پانزده قرن قبل بیان فرمود: «صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ» (بقره/ 69) «زرد اندک متمایل به پررنگی که ناظرین را به نشاط و مسرّت می رساند» (پاک نژاد، همان، ج5، ص143). رنگ زرد تحریک کنندة فکری است. بر کمبود فکری روحی مؤثر است و برخی حالات عصبی را آرام می کند. شاید به همین خاطر است که این رنگ برای اتاق مطالعه پیشنهاد شده است (همو، ص157). زرد گرم کننده و از رنگ های گرم است و آزمایش های روان شناسی ثابت کرده که زرد زیاد خوشحالی بخش است (همو). زرد باعث افزاش سوخت و ساز بدن است و چون از بقیه رنگ ها زودتر دیده می شود، به دلیل نور زیادی که منعکس می کند، بیشتر از بقیه رنگ ها برای جلب توجه استفاده می شود (اصغری نژاد، دنیای هنر رنگ و نقاشی، سایت Aftab، تأثیر رنگ ها بر رفتار انسان ها). در رنگ درمانی طبق آن چه از بوعلی سینا طبیب ایرانی در کتاب قانون نقل شده است، رنگ زرد التهاب و درد را کاهش می دهد (پائولین ویلز، همان، ص 15).

برای تحریک ذهن نیز از نور زرد استفاده می شود. زرد فزایندة نیرو است. زندگی در فضای زرد انسان را فعال می کند (با طلوع اشعه زرد خورشید انسان ها برای فعالیت دوباره آماده می شوند). در بیمارستان های روانی بیماران منزوی و بی تحرک را با قرار دادن در نور و رنگ زرد مداوا می کنند (آیت اللهی، همان، س 6، ش21، ص3). زرد یک دست آزار دهنده و اگر متغیر باشد، شادی آفرین است. زرد سبب بی خوابی، هیجان، اضطراب و تلاطم فکری می شود. زرد گرم ترین رنگ طیف خورشید است (همو، ص2).

رنگ طلایی که مخلوط نارنجی و زرد است، گرم و درخشان است و با عرفان، الوهیت و تقدس پیوند دارد؛ همان طور که گنبدهای حرم ائمه زرد طلایی است. این رنگ برای درمان افسردگی به کار می رود. پزشکیِ آنژوپاسفیک مدعی است که رنگ طلایی گردش خون را روان تر می کند و گرمای بدن را افزایش می دهد، و سامانة عصبی را فعال می سازد (پائولین ویلز، همان، ص 56). بیشتر رنگ شناسان معتقدند رنگ زرد، شاد و فرح بخش است (محمودی، احمد، رنگ در قرآن). رنگ زرد در قرآن کریم با واژه های «صفر، صفراء و مصفراً» پنج بار در آیات زیر آمده است.

1. بقره/ 69؛ 2. روم/ 51؛ 3. زمر/ 21؛ 4. حدید/ 20؛ 5. مرسلات/ 33.

به طورکلی رنگ زرد در قرآن گاهی شادی آفرین و مایه سرور و حیات بخش و گاهی غم انگیز و گویای مرگ و نابودی است. شاید علت این تفاوت تأثیر در مراتب مختلف رنگ ها است؛ مثلاً رنگ زرد پررنگ و طلایی، زرد کم رنگ، زرد مایل به قهوه ای و غیره. که هرکدام تأثیری متفاوت از دیگری دارد. هنگامی که زرد به قهوه ای می گراید، مانند برگ های پاییزی، حالت مسرت بخشی خود را از دست می دهد. قرآن کریم با توجه به آثار روانی رنگ زرد در آیاتی، به این رنگ توجه می کند. خداوند درباره گاو بنی اسرائیل مستقیم به اثر شادی بخشی رنگ زرد اشاره می فرماید.

«قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ» (بقره/69)؛ «گفتند: «براى ما از پروردگارت بخواه تا روشن بیان کند برایمان که رنگ آن (گاو) چگونه است؟» (موسى) گفت که او مى‏گوید: «در حقیقت آن گاوى زرد است که رنگش یک دست است که بینندگان را شاد مى‏سازد».

از ابن عباس نیز نقل شده که مراد شدیدة الصفرة (زرد پررنگ) است (طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن). علامه طباطبایی در معنای آیه می فرماید: «صفراء فاقع شدید الصفرة فی صفاء لونها» (طباطبایی، همان، ج1، ص 202)؛ یعنی زرد پررنگ و خالص. باید توجه داشت که رنگ زرد در آیه همراه واژة «فاقع» آمده که به معنای شدت رنگ است و بیشتر درباره زرد و قرمز به کار می رود؛ بنابراین واژه «فاقع» نشان از پررنگ بودن زرد دارد، مانند رنگ طلایی که همان زرد پررنگ است. رنگ طلایی از طیف زرد جذّاب و مسرّت بخش و نماد آخرت و ایمان است. از این آیه یک قانون کلی درباره رنگ ها به دست می آید؛ این که رنگ ها در روحیه افراد تأثیرهای مثبت و منفی دارند؛ مثلاً زرد موجب شادی و سرور، و سیاه باغث غم و اندوه است. شاید بتوان گفت این آیه به تأثیر روان شناختی رنگ ها اشاره کرده است (رضایی اصفهانی، همان، ج1، ص 300، استاد رضایی مطلب را با شاید بیان کرده ، چون احتمال داده (تسرالناظرین) به بقره برگردد؛ نه به رنگ آن. در حالی که فرموده است «لونها تسرّالناظرین» و این صراحت دارد در این که مسرت بخش بودن، اثر رنگ زرد گاو است؛ نه خاصیت خود گاو؛ به ویژه که نفرمود «تسرّ النّاس»؛ بلکه «ناظرین» گفت و آن چه برای بینندگان در آغاز جلب توجه می کند، رنگ اشیاء است). بنابراین قرآن کریم چهارده قرن قبل در این آیه، به اثر شادی آفرین رنگ زرد اشاره و یک قانون کلی درباره تأثیر رنگ ها بیان نمود و جلوه ای از ابعاد اعجاز علمی قرآن را به نمایش گذاشت و این نکته ای است که دانشمندان در قرون اخیر بدان اشاره کرده اند؛ در حالی که در قرون متمادی تاریخ اسلام، مورد توجه جمهور مفسران بود (آلوسی، همان، به نقل از: محمودی، رنگ در قرآن، ص73).

بعد از قرآن دانشمندان علم روان شناسی به خوبی به این ویژگی رنگ زرد و رنگ های دیگر پی بردند. در روایات نیز به آثار شادی بخش رنگ زرد اشاره شده است. از جمله امام صادق(ع) فرمود: «هر کس کفش زرد بپوشد تا زمانی که در پایش باشد در خوشحالی به سر می برد». (حویزی، تفسیرنورالثقلین، ج1، ص 90). امام علی(ع) هم فرمود: «هر کس کفش زرد بپوشد، کدورت و غم و غصه اش کاهش می یابد». امام صادق(ع) در جای دیگری فرمود: «از کفش زرد استفاده کنید، زیرا سه ویژگی دارد: چشم را نورانی، قوه جنسی را تقویت و غم و غصه را برطرف می کند». امام(ع) در این روایت به خاصیت محرک بودن رنگ زرد اشاره کرده است.

بررسی

آیه به صراحت بر شادی بخش بودن رنگ زرد پررنگ دلالت دارد و ظاهراً این راز قبل از قرآن بیان نشده بود آیه در این صورت می تواند نوعی اعجاز علمی در بحث رنگ ها باشد. یکی دیگر از کاربردهای قرآنی رنگ زرد، دربارة آتش جهنم است. قرآن آتش جهنم را به شتران زرد مو تشبیه کرده است:

«إِنَّهَا تَرْمِی بِشَرَرٍ کَالْقَصْرِ، کَأَنَّهُ جِمَالَةٌ صُفْرٌ» (مرسلات/32 و33)؛ «که آن (آتش) شراره‏هایى هم‏چون قصرى (عظیم) مى‏افکند؛ چنان‏که گویى (خصوصیات) آن (هم‏چون) شتران زرد است».

«جمالة» جمع جَمَل به معنای شتر و «صُفر» جمع اَصَفر به معنای رنگ زرد می باشد و گاه به رنگ های تیره و متمایل به سیاه هم گفته می شود؛ ولی در این جا همان معنای اوّل مناسب تر است؛ زیرا جرقه های آتش، زرد متمایل به سرخ است (مکارم شیرازی، همان، ج 25، ص 419).

شاید وجه شبه در تشبیه شراره های آتش به شتران زرد مو، حرارت و گرمی همراه با درخشش نور خیره کنندة زرد باشد. این تشبیه در واقع حکایت از گرما و درخشندگی شراره های آتش نیز دارد؛ همانند شتران زرد مویی که عرب آن روز در زندگی با آن ها محشور بود و از پشم آن ها برای لباس استفاده می کرد. قرآن کریم به رنگ زرد در خصوص پژمردگی و زردی گیاهان در پاییز نیز اشاره می کند: «أَلَمْ تَرَأَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَسَلَکَهُ یَنَابِیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ یَجْعَلُهُ حُطَاماً إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْرَى‏ لِأُوْلِی الْأَلْبَابِ» (زمر/21)؛ «آیا نظر نکرده‏اى که خدا از آسمان آبى فروفرستاد و آن را به چشمه‏هایى که در زمین است وارد نمود، سپس به وسیله‏ى آن زراعتى را با رنگ‏هاى متفاوتش بیرون مى‏آورد؛ سپس خشک مى‏گردد، پس آن را زرد مى بینى؛ سپس آن را درهم شکسته مى‏گرداند؟! قطعاً، در این (مطلب) تذکّرى براى خردمندان است». خداوند در این آیه رنگ زرد را برای حالت پژمردگی و مرگ به کار برده است که با کاربرد آن در آیه 69 سورة بقره که رنگ زرد را مسرّت بخش در تعارض است، به ظاهر نمی سازد، گویا این اختلاف تعبیر به خاطر گوناگونی رنگ های زرد است. زرد گاهی سیر و پررنگ و گاهی بی حال و کم رنگ است. زمانی طلایی رنگ و برخی مواقع هم مایل به قهوه ای است که هرکدام آثار مخصوص خود را دارند؛ چنان که دانشمندان روان شناسی نیز به آثار مختلف هر یک اشاره کرده اند.

بررسی

در آیات (مرسلات/ 32؛ زمر/ 21) به یکی دیگر از آثار رنگ زرد؛ یعنی گرمی و حرارت بخشی و درخشش و نیز نماد پژمردگی و نابودی اشاره شده است و این که رنگ زرد با توجه به آثار متضاد آن، باید درجه های مختلفی داشته باشد. با تدبر بیشتر در این آیات می توان به نکات مهمی دست یافت.

رنگ سبز

رنگ سبز زیباترین رنگی است که ده بار در قرآن مطرح شده و در چند آیه به بساط بهشتیان و لباس های ابریشمی و حریرهای سبز رنگ آنان اشاره شده است. همچنین رنگ گیاهان سبز هم چند بار در قرآن تکرار شده است. سبز، انتقال دهنده شادی، انبساط خاطر و بهجت است. نماد رویش، حیات و زندگی است. رنگ سبز در نظر روان شناسان آرامش بخش ترین رنگ ها و نشانه حیات، رویش و جاودانگی است (نساجی زوّاره، اسماعیل، رنگ سبز، رنگ تعلق، آرامش، درس هایی از مکتب اسلام، س48، ش8، ص2). سبزرنگ صبر، شکیبایی، بردباری و پایداری است. تقویت کننده و محرّک چشم آرامش بخش و استراحت دهنده است. امام کاظم(ع) فرمود: سه چیز نور چشم را زیاد می کند [و در روایتی دیگر سه چیز غم و اندوه را از دل بیرون می کند] نگاه به سبزه، نگاه به آب روان و نگاه به صورت زیبا (مجلسی، بحارالانوار، ج 104، ص 45، ح10).

رنگ سبز از آمیختن دو رنگ زرد و آبی به دست می آید و رنگ وسط و متعادل است؛ نه مانند زرد اثر محرک و هیجان آور دارد، نه مثل آبی مسکّن و غیر فعال و سرد است. این رنگ گویای ثبات عقیده و خودشناسی است (لوثر، روان شناسی رنگ ها، ص 83).

سبز نماد ایمان و کمال و رنگ بهشتی است و چون در رنگ سبز ایمان و اطمینان مشهود است، نزد مسلمانان رنگ مقدس شمرده می شود و مردم میان این رنگ و پیامبراکرم و اهل بیت طاهرین و اولادشان ارتباط برقرار می کنند (ابوطالبی، مفاهیم نمادین رنگ ها، ص 125).

قرآن مجید عنایت ویژه ای به این رنگ دارد و در هفت مورد به سبزی گیاهان و روییدنی های سطح زمین اشاره کرده و این مسأله را نشانه ای برای اهل ایمان دانسته است، از جمله:

«أَلَمْ تَرَأَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ» (حج/ 63)؛ «آیا نظر نکرده‏اى که خدا از آسمان آبى فرو فرستاد، پس زمین سرسبز گردید؟ که خدا لطیف [و] آگاه است». قسمت اعظمی از کرة زمین را پوشش گیاهان سبز پوشانده اند، از قبیل جنگل ها، مراتع و باغ ها. این رنگ اثر شگفتی در آرامش روان انسان و حیوانات دارد و در لسان روایات، نگاه کردن به سبزه زارها اندوه را بر طرف می کند. خداوند طبیعت و گیاهان سرسبز را مظهر مسرّت و شادی معرفی می کند. «فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ» (نمل/60)؛ «و به وسیله آن، باغ‏هایى زیبا و سرورانگیز رویاندیم».

راغب اصفهانی در تعریف بهجت آورده است: «البهجة حسن الون وظهور السرور فیه»، بهجت زیبایی رنگ و آشکار شدن سرور و شادی در آن است.

با توجه به این که باغ ها سرسبزند و قرآن باغ های سرسبز را شادی بخش می داند، آیه می تواند به اثر شادی آفرین و اندوه زدای رنگ سبز اشاره داشته باشد و گویای اعجاز علمی رنگ سبز در قرآن باشد. دکتر پاک نژاد نیز با اشاره به آیه مذکور، آن را مظهر اعجاز قرآن می داند (پاک نژاد، همان، ج 5، 157).

رنگ سبز در فرهنگ قرآن، رنگ بهشت و بهشتیان است. قرآن سبزی لباس ها و فرش های بهشتی و روکش پشتی های آن را به زیبایی به تصویر می کشد. بهشت محل جاوید و خانه قرار و آرامش است، پس این آرامش از هر لحاظ برای آنان فراهم می باشد؛ حتی در نوع رنگ های به کار رفته در بهشت. به همین دلیل رنگ بهشت، لباس و تخت بهشتیان سبز است.

قرآن کریم در یک مورد، رنگ خود بهشت (مدهامتان در سوره الرحمن به معنای دو بهشتی است که در نهایت سرسبزی اند) و در دو مورد، رنگ لباس بهشتیان و در یک مورد، تکیه گاه آنان را سبز معرفی می کند.

«وَیَلْبَسُونَ ثِیَاباً خُضْراً مِن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ...»؛ (کهف/ 31)؛ «و لباس‏هایى سبز، از حریر نازک و ضخیم، مى‏پوشند».

«مُتُّکِئِینَ عَلَى‏ رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِیٍّ حِسَانٍ» (رحمان/ 76)؛ «در حالى که (بهشتیان) بر بالش‏هاى سبز و (فرش‏هاى) کم‏یابِ زیبا تکیه زده‏اند».

«عَالِیَهُمْ ثِیَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ» (انسان/ 21)؛ «بر فرازشان لباس‏هاى سبز حریر نازک و حریر ضخیم است».

پیامبر اکرم(ص) نیز با توجه به این آیات کریمه گاهی لباس سبز می پوشید. در روایت هست که ایشان از لباس سبز خوشش می آمد و قبای دیبای سبز رنگی داشت. غزالی در احیاء العلوم می گوید:

«پیامبر از لباس سبز خوشش می آمد و قبایی از سندس داشت که هرگاه آن را می پوشید، رنگ سبز آن با سفیدی صورت ایشان زیبا بود» (طباطبایی، سنن النبی، ص 174).

رنگ سبز نماد حیات و جاودانگی ایمان و کمال است و این در بهشت به خوبی جلوه گر شده است. خدا در سورة مبارکة الرحمن، در آیه 64 می فرماید: «مُدْهَامَّتَانِ». ادهیام به معنای شدت رنگ سبز است، تا حدّی که مایل به سیاهی است (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج19، ص125) و این از اوصاف دو بهشتی است که در سورة الرحمن بیان شده است. مکمّل رنگ سبز، قرمز است (پائولین، رنگ ها و تأثیرات درمانیشان، ص 105). خداوند در سورة یس، قرمزی آتش و سبزی درخت را کنار هم ذکر می کند.

«الَّذِی جَعَلَ لَکُم مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَاراً فَإِذَا أَنتُم مِنْهُ تُوقِدُونَ» (یس/80)؛ «(همان) کسى که براى شما از درخت سبز، آتشى قرار داد و شما در هنگام (نیاز) از آن (آتش) مى‏افروزید». رنگ سبز از وفور نعمت و فراوانی سخن می گوید؛ همان گونه که حضرت یوسف هفت خوشة سبز را به هفت سال فراوانی نعمت تعبیر کرد. بهجت بخش بودن باغ های سرسبز که در آیه 60 سوره نمل آمد «حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ» به این اثر رنگ سبز اشاره دارد که می تواند از اشاره های علمی قرآن یا شاید معجزات علمی قرآن باشد. دکتر پاک نژاد بعد از نام بردن برخی از خواص رنگ سبز، مانند آرام بخشی، ایجاد حس توازن در همه جنبه های شخصیت انسان، بشّاش کنندة سامانة عصبی، خنک کنندة خون و درمانگر فشار خون بالا، می گوید تمام این آثار در آیه «حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ» آمده است و در حدیث امام کاظم(ع) نیز که می فرماید سه چیز حزن و اندوه را از قلب می زداید، از سرسبزی، یاد شده است (پاک نژاد، همان، ج5، ص157).

بررسی

در مجموع از اشارات قرآن کریم و تحقیقات دانشمندان روشن می شود که رنگ سبز از رنگ های شادی آور و از نشانه های پرورگار عالمیان است و به توحید ربوبی دلالت دارد؛ چون همان کسی که انسان را خلق کرد، این طبیعت سرسبز و زیبا و مسرّت بخش را برای او آفرید و نهایت و پیوستگی و ارتباط و نظم در کل این مجموعه هست و بین تک تک اجزای این مجموعه هماهنگی وجود دارد که بر وجود خالق و مدبّر یگانه و حکیم دلالت می کند.

رنگ قرمز

رنگ قرمز انرژی دهنده و محرک بسیار قوی است. به گفته بوعلی سینا فشار خون را بالا می برد، جزء رنگ های گرم است (پائولین، همان، ص 15 و 105)، به هضم غذا کمک می کند و سفره قرمز اشتها را زیاد می کند (پاک نژاد، همان، ج 5، ص 138). ذائقه انسان تحت شعاع بینایی است، به همین جهت قرآن کریم دستور می دهد که انسان به غذای خویش نگاه کند «فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى‏ طَعَامِهِ».

نوزاد از ابتدا این رنگ را می شناسد، نور قرمز در معالجه آبله موثر است. این رنگ تسکین دهنده است. اشتها را مرتب می کند و فشار خون را بالا می برد (همان، ص155).قرمز به حدّی تحریک کننده است که نگاه به آن سردرد می آورد و رشد گیاه در نور قرمز به حداکثر می رسد (همو، ج 3، ص 243).

رنگ قرمز به خاطر خاصیت گرمازا و محرک خود، شهوت جنسی را تحریک می کند؛ به عنوان مثال در روایتی نقل شده است که امام باقر(ع) در خانه لباس سرخ پوشیده بودند. شخصی به ایشان عرض کرد جوانان شوخ این نوع لباس را می پوشند. حضرت فرمود: زینت های خداوند را چه کسی حرام کرده است. آن گاه اشاره کردند که من تازه داماد شده ام (مجلسی، محمدباقر، حلیه المتقین، ص30). در روایت دیگر نقل شده است که پوشیدن لباس قرمز مکروه است؛ مگر برای کسی که تازه ازدواج کرده است (همو) که این خود بر محرک بودن این رنگ دلالت دارد. رنگ قرمز در قرآن کریم با واژة «حمر» تنها یک بار (فاطر/ 27) و با واژه «وردة» نیز یک بار (رحمن/ 37) آمده است.

«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ» (فاطر/ 27)؛ «آیا نظر نکرده‏اى که خدا از آسمان، آبى فرو فرستاد، به وسیله‏ى آن محصولاتى که رنگ‏هایش متفاوت است (از زمین) خارج ساختیم و از کوه‏ها راه‏ها (و رگه‏ها) ى سپید و سرخ، که رنگ‏هایش متفاوت است و سیاه سیاه (آفریدیم)؟!».

خداوند در این آیه به اختلاف رنگ راه ها و خطوط ایجاد شده و رگه های کوه ها اشاره می کند که گاهی به رنگ قرمزند و این که خدا از میان همة رنگ ها، رنگ قرمز را بین سفید و سیاه ذکر کرد، شاید به خاطر غلبة آن میان کوه ها باشد و شاید دلایل دیگری داشته باشد که کشف نشده است. به هر حال با اندک تأمل در این آیه، به جایگاه رنگ قرمز در زمین شناسی پی می بریم؛ زیرا کوه های سرخ رنگ منبع عظیم آتشفشانی و پیوسته در تلاطم است و نماد اصلی این کوه ها، گرم و فعال بودن آن هاست و در اثر تغییرهای شیمیایی شروع به فوران می کنند (بلوردی، رنگ ها و پیام ها در قرآن، مشکات، ص 14).

گفتیم که دکتر پاک نژاد و دکتر فتحی عبدالعزیز در این آیه، ادعای اعجاز در رنگ قرمز کرده اند، اما چون بر خلاف نظر مفسران است، نمی توان آن را به طور قطعی تأیید کرد. علت رنگ قرمز برخی سنگ ها اکسیده شدن است و برخی از سنگ ها هم مثل سنگ گرانیت، از ابتدا سرخ رنگ اند. از دیگر آیاتی که تابلوی زیبای رنگینی در آن خلق شده، آیه 37 سورة مبارکة الرحمن است. «فَإِذَا انشَقَّتِ السَّماءُ فَکَانَتْ وَرْدَةً کَالدِّهَانِ»؛ «پس هنگامى که آسمان شکافته شود و هم‏چون روغن مذاب گلگون گردد». «طبرسی» در توضیح «وردة» می گوید.

کلمه وردة در این آیه به معنای «گل سرخ» تداعی کنندة سرخی آسمان هنگام قیامت است که وجه تشبیه همان گرم بودن و فعال بودن زیاد است. آسمان روز قیامت به گل سرخ تشبیه شده است. (طبرسی، مجمع البیان، ذیل آیه).

وی در توضیح «الدهان» می نویسد:

آسمان روز قیامت مانند روغن های رنگارنگی است که پاره ای از آن ها بر پاره ای دیگر ریخته می شود (آسمان همانند روغن مذاب گلگون گردد) (طبرسی، مجمع البیان، ذیل آیه). (همان).

قرمزشدن آسمان و شکافته شدن آن در آستانة قیامت حکایت از اوج گرما، هیجان و ترسی دارد که انسان ها را فرا می گیرد؛ بنابراین در قرآن، قرمز برای رنگ آمیزی روز قیامت نیز ذکر شده و حکایت از قرمز شدن آسمان در آستانة قیامت دارد و خود این رنگ بر ترس و هراس روز قیامت می افزاید.

بررسی

همین تشبیه روز قیامت به رنگ قرمز گل و روغن سرخ شده می تواند گویای این باشد که این رنگ جزء رنگ های محرّک و غم انگیز است و مانند سایر رنگ های تیره حالت هیجان انگیزی دارد و این تشبیه اشاره ای به برخی آثار روانی این رنگ است.

رنگ آبی

این رنگ به صورت مستقیم یک بار در قرآن (طه/ 102)، به معنای حزن و اندوه، به کار رفته است.

«یَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ زُرْقاً»؛ «(همان) روزى که در شیپور دمیده مى‏شود؛ و خلافکاران را در آن روز، در حالى که (چشمانشان کور و) کبود است گرد مى‏آوریم!»

رنگ آبی در این آیه دلالت بر ترس و وحشت نمی کند؛ جز آن که با رنگ سیاه ترکیب شود و مجرمان با بدن های کبود در آن روز جمع می شوند (گزارش خواندنی از اعجاز رنگ ها، نشریه اعتدال). «زُرقاً» آبی پر رنگ است و خود این واژه بر شدت آبی دلالت دارد؛ بر عکس آبی باز و کم رنگ که همان رنگ آسمان و دریاهاست که بسیار آرام بخش است (فتحی عبدالعزیز، الوان فی القرآن، ص 14). رنگ آبی آسمان اثر تسکینی شگرفی بر انسان می گذارد، لذا خداوند رنگ آسمان و اقیانوس ها و دریاها (که تصویر آبی آسمان را در خود نشان می دهند) را به رنگ آبی مزین ساخت. به این ترتیب خداوند حکیم زندگی انسان را بر اساس فطرت و نیاز روحی او رنگ آمیزی کرد و این دلالت بر ربوبیت خدای واحد دارد. انسان وقتی به آسمان می نگرد، رنگ آبی را می بیند که آرام بخش است و چون به زمین می نگرد، رنگ سبز را می بیند که حالت مسرّت بخش و متعادلی به روان او می بخشد. آبی به دلیل همین خواص، بهترین رنگ برای کاشی کاری مساجد و زیارت گاه ها می باشد. آسمان در شب به رنگ آبی تیره و کبود در می آید و چه زیباست که قرآن شب را مایه استراحت قرار داده است.

امام صادق(ع) در کتاب توحید مفضل با اشاره به رنگ کبود آسمان در شب می فرمایند: «پس تفکر کن که چگونه رنگ آسمان را کبود مایل، به سیاه قرار داد که نگاه کردن مکرر به آسمان، به دیده ضرر نرساند...» (محمودی، رنگ در قرآن، ص 78)؛ بنابراین جو زمین آبی های مختلف ـ از آبی روز تا آبی سیاه شب ـ دارد. علامه طباطبایی دربارة مفهوم واژة زُرقاً در آیه می نویسد:

«زرق جمع أزرق (آبی) می باشد که رنگی خاص است» (طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج14، ص226).

ایشان از بین همه تفاسیر، این تفسیر که مراد از زرقاً، عمی و نابیناشدن مجرمان در قیامت است را می پذیرد؛ چرا که شخص نابینا همه جا را آبی و کبود می بیند. و تفسیر دیگری که ایشان نمی پسندد آبی شدن چشم مجرمان است؛ چرا که در بین عرب این رنگ از مبغوض ترین و زشت ترین رنگ هاست (پائولین، همان، ص 15).

برخی آثار رنگ آبی:

از بوعلی سینا نقل شده است که آبی فشار خون را پایین می آورد (همو). آبی درد شکن، استراحت بخش، تسکین دهنده و مناسب برای درمان بی خوابی است (پاک نژاد، همان، ج 5، ص 157). رنگ آبی برای اتاق خواب پیشنهاد می شود؛ چرا که این رنگ آرام بخش و خواب آور است (پائولین، همان، ص95). آبی رنگ آرامش، الهام و آسودگی است. در آسم، فشار روحی، بی خوابی و فشارخون بالا رهایی بخش است. آبی تند و شفاف،نشانه احساس های مذهبی، آبی کم رنگ نشانه ایمان به اعتقادی اصیل و آبی روشن نشانه وفاداری و صمیمیت است (همو، ص 59).

بررسی

قرآن هیچ گاه برخلاف حکم قطعی علم سخن نمی گوید و اگر از نظر علمی رنگ آبی آرام بخش است، مراد رنگ آبی روشن است که قرآن به صراحت درباره آن اظهار نظری نکرده است و اگر قرآن کریم چهرة مجرمان را با آبی رنگ آمیزی می کند، مرادش آبی تیره و مایل به سیاهی است؛ نه آبی روشن. از این آیه می توان استفاده کرد که رنگ آبی تیره مانند سایر رنگ های تیره غم انگیز و شوم است.

5 ـ رنگ سفید و سیاه در قرآن

بعضی از هنرمندان و علمای رنگ شناس سفید و سیاه را جزء رنگ ها نمی دانند؛ چون سفید رنگ اصلی نور خوشید است و وقتی تمام نور تابیده شده به اشیاء به چشم ما بازتاب کند، آن اشیاء سفید و اگر تمام نور را جذب کند، سیاه دیده می شود، زیرا هیچ اشعه ای از آن به سلول های بینایی چشم برخورد نمی کند. رنگ سفید رنگ طهارت، پاکی، خلوص، صفا، خیر، عدالت و حقیقت است و با رنگ سیاه در تعارض است. این رنگ ویژگی ها و صفات مثبت و پسندیده و حالات مطلوب را متصور می شود. این رنگ به صورت صریح در قرآن یازده مرتبه استفاده شده است. با واژه های (ابیضت، تبیضّ، ابیض، بیضاء و بیض) چهار مرتبه به صورت تقابل با رنگ سیاه آمده است.

1. بقره/ 187 (خیط الأبیض ـ خیط الأسود)؛

2. آل عمران/ 106 و 107 (تبیض وجوه ـ تسود وجوه) (اسودّت و ابیضت)؛

3. فاطر/ 27 (جدد بیض ـ غرابیب سود) بیض جمع ابیض و سود جمع أسود می باشد. سفید نشانه شادی و پاکی است. رنگی همراه با امید، آرامش، مهربانی، دوستی، ایمان، خوش بینی، اطمینان و علاقه به زندگی است. هر چه در طبیعت به رنگ سفید جلوه کند، مانند سپیده دم، برف، شیر، ابر و برخی گل ها و جانوران، گویای پاکی، زیبایی و حیات بخشی اند. از لباس عروس گرفته تا لباس احرام و لباس آخرت همه سفیدند تا گویای خوش بختی، پاکی و صفا باشند. فطرت انسان به پاکی متمایل است و سفید بهترین نماد آن است. سفید نماد نظافت و پاکی است و زنان بهشت را هم از این جهت حور می گویند که پاک و دست نخورده اند و اصل واژه حور به معنای بیضاء و سفیدی است (ابن منظور، لسان العرب، ج 4، ص 265).

اسلام نیز که دینی منطبق بر فطرت و نظافت و پاکی است، بر پوشیدن لباس سفید بسیار تأکید ورزیده و بهترین رنگ در لباس را سفید معرفی کرده است. بیشتر لباس های رسول اکرم9 سفید بود و می فرمود: بر زندگانتان لباس سفید بپوشانید و مردگانتان را با آن کفن کنید. در نماز نیز پوشیدن لباس سفید مستحب است و سیاه کراهت دارد (مجلسی، محمد باقر، حلیة المتقین، ص 174).

رنگ سیاه مقابل سفید است. بدبینی، خشونت، لجاجت، ظلمت، گناه، شیطان، مرگ، عزا، نادانی و بدبختی در رنگ سیاه کاملاً مشهود است (لوثر، روانشناسی رنگ ها، ص 97، به نقل از: محمودی، پیشین) از ویژگی های دیگر رنگ سیاه، وقار هیبت و عظمت آن است که این وقار در خانه کعبه، چادر خانم ها و عبای بزرگان و علما به خوبی مشهود می باشد (همو).

لفظ «أبیض» تنها یک مرتبه در قرآن در آیه 187 سورة بقره (خیط الأبیض) آمده است که شاید اشاره به اصل بودن نور سفید برای سایر رنگ ها باشد (فتحی، الوان فی القرآن، ص 517) و رنگ سیاه هفت مرتبه در قرآن کریم به کار رفته است. یکی از کاربردهای سیاه و سفید در قرآن مربوط به سیاهی و سفیدی چهرة انسان ها در قیامت است.

«یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّت وُجُوهُهُمْ أَکَفَرْتُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَاکُنْتُمْ تَکْفُرُونَ وَأَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِی رَحْمَةِ اللّهِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» (آل عمران/106 و 107)؛ «(در) روزى که چهره‏هایى سفید مى‏شوند و چهره‏هایى سیاه مى‏گردند؛ و امّا کسانى که چهره‏هایشان سیاه شد، (به آنها گفته مى‏شود:) آیا بعد از ایمانتان کفر ورزیدید؟! پس به سبب کفر ورزیدنتان، عذاب را بچشید؛ و امّا کسانى که چهره‏هایشان سفید شده، پس در رحمتِ خدایند؛ در حالى که آنان در آن (رحمت) ماندگارند».

سفید در این آیه نماد ایمان و سعادت و سیاه نشانة جهل و شقاوت و کفر است. قرآن برای بیان سعادت مؤمنان چهره ای سفید از آنان ارائه می دهد و بدبختی کافران را با رنگ سیاه نشان می دهد و این به خاطر خواص ویژة این دو رنگ است. سفیدی کنایه از خشنودی اهل ایمان و سیاهی کنایه از انفعال، خجالت و سرافکندگی کافران است (طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج3، ص 414).

همان گونه که علامه طباطبایی فرموده، سفیدی و سیاهی چهره، دو تعبیر کنایی است و رنگ اصلی نیست؛ بنابراین از نظر علمی جزء آیات اعجاز علمی شمرده نمی شود؛ هر چند که خداوند در تعابیر خود تأثیرهای روانی این رنگ ها را نیز لحاظ می کند و کاربرد این رنگ ها نیز با توجه به جنبة روان شناسی آن هاست. رنگ حوریان و نوشیدنی های بهشتی نیز سفید است و همان گونه که گفته شد خود لفظ حور به معنای سفید است. «یُطَافُ عَلَیْهِم بِکَأْسٍ مِن مَّعِینٍ بَیْضَاءَ لَذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ» (صافات/45 و46)؛ «جامى از (شراب) لبریز برگردشان چرخانده مى‏شود (شرابى) سپید (و درخشان) که براى نوشندگان لذت‏بخش است». این نوشیدنی زلال لذّت زیادی برای آشامندة آن دارد. شیرة سفید کافور که گیاهی زیبا و معطر است و به رنگ سفید است، معنای خنکی را به ذهن می آورد که شاید با رنگ سفید بی ارتباط نباشد. «إِنَّ الْأَبْرَارَ یَشْرَبُونَ مِن کَأْسٍ کَانَ مِزَاجُهَا کَافُوراً» (دهر/5)؛ «در حقیقت، نیکوکاران از جامى (از شراب) مى‏نوشند که آن با (عطر خوش) کافور آمیخته است». «وَحُورٌ عِینٌ کَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ»؛ (واقعه/22 و 23)؛ «و حوریان فراخ‏چشم (و سپیدچشم)؛ هم‏چون داستان مروارید پنهان».

به زنان بهشتی حور می گویند؛ چون پاک و دست نخورده اند (ابن منظور، لسان العرب، ج4، ص265). آنان در این آیه به مروارید های درخشانی تشبیه شده اند که در صدف پنهان مانده اند و دست کسی به آن ها نمی رسد. رنگ سفید از رنگ های بهشتی است که نشانه روشنی، زیبایی، بهداشت و رنگی دلنواز است (قرائتی، تفسیر نور، ج10، ص 30).

«حور» جمع حوراء است و به کسی گفته می شود که سیاهی چشم او بسیار سیاه و سفیدی آن بسیار سفید باشد و تضاد سیاهی و سفیدی در واژه حور مستقر است (آیت اللهی، همان، ص 3). رنگ ها در طبیعت به دو گروه تقسیم می شوند: رنگ های حزن آور و شادی آفرین؛ رنگ های تیره معمولاً حزن آور و رنگ های روشن مانند سفید، سبز و زرد شادی بخش اند و بر همین اساس پروردگار حکیم بهشت را که محل آرامش و شادی است، بیشتر با رنگ های سبز و سفید رنگ آمیزی کرده است. در پنج آیه از قرآن مجید، به سفید و درخشان شدن دست حضرت موسی(ع) به عنوان معجزه ای الهی اشاره شده است (اعراف/108؛ طه/22؛ شعراء/33؛ نمل/12؛ قصص/ 32).

«وَاضْمُمْ یَدَکَ إِلَى‏ جَنَاحِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ آیَةً أُخْرَى» (طه/22)؛ «و دستت را به پهلویت بگذار، تا سفیدگونه، بدون (عیب) بدى، بیرون آید، در حالى که نشانه‏ى (معجزه‏آساى) دیگرى است».

در سه مورد تعبیر (بیضاء من غیر سوء) و در دو مورد دیگر تعبیر (بیضاء لنّاضرین) به کار رفته است. در برخی از روایات آمده است که دست حضرت موسی چون خورشید می درخشید؛ اما این آیات تنها از سفیدی دست موسی سخن می گویند که به گونه ای خارق العاده ای بوده است (طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج8، ذیل: اعراف/108؛ مکارم شیرازی، تفسیرنمونه،ج 6، ص 285).

تعابیر خداوند از رنگ ها و جایگاه به کار بردن هر رنگی دقیقاً با توجه به خواص و آثار آن رنگ ها و هر یک در جای خود می باشد. قرآن، رنگ سیاه را برای چهرة غضبناک انسان هایی می آورد که بر خلاف میل دختردار شده اند و می فرماید. «وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالْأُنثَى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَهُوَ کَظِیمٌ» (نحل/ 58)؛ «و هرگاه به یکى از آنان (مشرکان) مژده‏ى (تولد) دختر داده شود، در حالى که او خشم شدید (خود) را فرو مى‏برد، چهره‏اش سیاه مى‏گردد».

سیاهی نماد جهالت، نادانی و گمراهی است که در این آیه به خوبی مشاهده می گردد و این همان چیزی است که روانشناسان می گویند: سیاه نشانه ظلمت و خشونت و گناه است (لوثر، همان، ص 97).

خداوند در آیه 187 سورة مبارکة بقره رشتة سفید را استعاره از سفیدی افق هنگام اذان صبح می آورد؛ گویی در افق خطی سفید، آمدن صبح را مژده می دهد و خط سیاه، شب را کنار می زند.

«وَکُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى‏ یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ...»؛ «و بخورید و بیاشامید، تا رشته‏ سپید بامداد، از رشته‏ سیاه (شب) بر شما نمودار گردد؛ سپس روزه را تا شب به اتمام رسانید».

در این آیه قرآن اولین اشعه های ارسالی از خورشید را سفید معرفی می کند. در طبیعت رنگ های روشن مانند سفید و زرد، آثار محرّک روانی دارند و موجب افزایش فعالیت انسان می شوند. قرآن رنگ سفید را دربارة حضرت یعقوب هم به کار برده است؛ آن جا که می گوید: ای دریغا بر یوسف! در حالی که اندوه خود را فرو می برد چشمانش از اندوه سفید شد. «وَتَوَلَّى‏ عَنْهُمْ وَقَالَ یَاأَسَفَى‏ عَلَى‏ یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَینَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیم»؛ (یوسف/ 84).

در این جا مراد از سفید شدن چشم، سفید شدن سیاهی چشم است که به معنای کوری و از میان رفتن حس بینایی است؛ به این معنا که یعقوب به کلی نابینا شد (طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج11، ص361). این تنها موردی است که از رنگ سفید به صورت امر منفی یاد شده است.

روان شناسان رنگ سیاه را بی رنگی مطلق می دانند که تمام رغبت ها را از بین می برد، از این رو در قرآن چهرة دوزخیان با رنگ سیاه نشان داده شده است؛ به گونه ای که کسی به آن ها توجه ندارد. «وُجُوهُهُم مُسْوَدَّةٌ» (زمر/60). قیامت عرصة بروز اسرار نهان و تجسم اعمال و افکار است، آن ها در این دنیا قلب های سیاه و تاریک داشتند و اعمالشان مانند افکارشان تاریک بود، در قیامت این حال درونی به بیرون منتقل می شود و چهره هایشان سیاه خواهد بود (مکارم شیرازی، همان، ج 19، ص517).

جمع بندی

موضوع رنگ ها یکی از شگفتی های مطرح شده در قرآن می باشد. قرآن کریم علاوه بر کاربرد واژه های کلّی مربوط به رنگ ها از قبیل (لون، الوان، و صبغه) از برخی رنگ ها (مانند زرد، سبز، آبی ، قرمز ، سفید و سیاه) نیز به طور ویژه نام برده و رنگ خدایی را بهترین رنگ معرفی کرده است چون در بسیاری از این آیات مطالبی درباره آثار رنگ ها آمده است، برخی بر آن شده اند پدیده رنگ ها را از مظاهر اعجاز علمی قرآن به شمار آورند؛ بر خلاف عده ای دیگر که آیات مربوط به رنگ ها را جزء رازگویی ها و شگفتی های علمی قرآن شمرده اند.

پس از بیان تفاوت این دو، با ذکر تمامی آیات مربوط به رنگ ها در قرآن و پس از بررسی گفتار دانشمندان در هر مورد، به این نتیجه می رسیم که در مواردی می توان ادعای اعجاز علمی در رنگ ها را پذیرفت، مانند آیه 69 سوره نحل که به موضوع رنگ درمانی اشاره دارد و آیه 69 سوره بقره که اثر شادی بخش رنگ زرد یک دست را بیان می کند؛ در حالی که در برخی موارد نکات مطرح شده تنها رازگویی علمی است؛ هرچند مؤلف معتقد است با اندیشیدن، تدبر و تحقیق در نشانه های خدا در عالم هستی و آیات قرآن می توان در موارد دیگری نیز به اعجاز علمی اسرار شگفت انگیز قرآن پی برد.

منابع

1. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دارصادر، بیروت، 2005.

2. ابوطالبی، الهه، مفاهیم نمادین رنگ ها، اداره پژوهش های اسلامی سیما، بی جا 1372.

3. ابوعلی سینا، قانون فی الطب، ترجمه عبدالرحمن شرفکندی، سروش، تهران، 1367.

4. أشرف فتحی عبدالعزیز، الألوان فی القرآن، موسوعة الاعجاز العلمی فی القرآن، www.55a.tet.

5. اصغری نژاد، محمد، تأثیر رنگ ها بر رفتار انسان ها، سایت آفتاب.

6. اعجاز رنگ ها در قرآن، وبلاگ نویسان مذهبی، از تبار گل یاس (اینترنت).

7. آلوسی بغدادی، تفسیر روح المعانی، احیاء التراث العربی، بیروت 1405.

8. آیت اللهی، حبیب الله و حکیمة گوهریان، رنگ در قرآن، فصلنامه علمی پژوهشی دانشگاه شاهد، س ششم، ش 21.

9. بِلوَردی، طیبه، رنگ ها و پیام ها در قرآن، نشرء مشکات، بی جا، ش 98.

10. بن بوا، زیبایی نور، ترجمه پرویز قوامی، نشر سروش، بی جا، 1376، چ اول.

11. بوهانس، اینتن، هنر رنگ، ترجمه عربعلی شروه، انتشارات سیاولی، بی جا، 1382.

12. پائولین ویلز، رنگ ها و تأثیرات درمانیشان، ترجمه مینا اعظامی، نشر صورت گر، تهران، 1385.

13. پاک نژاد، رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج3 و5، بنیاد فرهنگی شهید دکتر پاک نژاد، یزد، 1363.

14. حویزی، علی بن جمعه عروسی، تفسیر نورالثقلین، تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی، المطبعة العلمیة، قم، 1383.

15. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن،‏ تحقیق: صفوان عدنان داودى،‏ بی نا، دمشق، بیروت،‏ 1412 ق، چ اول.

16. رضائی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، انتشارات پژوهش های تفسیر و علوم قرآنی، قم، 1386 هـ ش، چ دوم.

17. رضایی اصفهانی، محمد علی و جمعی از پژوهشگران، تفسیر قرآن مهر، ج1، قم، پژوهش های تفسیر و علوم قرآن، 1387.

18. سایت aftab، تأثیر رنگ ها بر رفتار انسان.

19. سایت قرآن و طیف اعجاز رنگ ها، رامین (وبلاگ).

20. صداقت کشفی، سید محمد جواد، نگاهی به مقوله رنگ در قرآن، سایت مرکز فرهنگ و معارف قرآن.

21. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیرالمیزان، دارالکتب الاسلامیه، قم، 1372،چ پنجم،1384،چ هشتم.

22. طباطبایی، سید محمدحسین، سنن النبی (آداب زندگی پیامبر(ص))، انتشارات تهذیب، قم، 1385.

23. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج2، دارالمعرفة، بی جا، 1406 هـ .

24. طوسی، محمد بن الحسن، التبیان فی التفسیرالقرآن، احیاء التراث العربی، بی تا، بیروت.

25. قرائتی، محسن، تفسیر نور، در راه حق، قم، 1374.

26. گزارش خواندنی از اعجاز رنگ ها (اینترنت، نشریه اعتدال).

27. لوثر ماکس، روان شناسی رنگ ها، ویدا أبی زاده (مترجم) نشر درسا، بی جا، 1383، چ 19.

28. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1403 هـ ، چ سوم.

29. مجلسی، محمد باقر، حلیة المتقین، تصحیح مرتضی جنتیان، کانون پژوهش، اصفهان، 1378.

30. محمودی، احمد، رنگ در قرآن، فصلنامه بینات، ش 57، س پانزدهم.

31. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران 1363، چ بیستم و بیست و یکم.

32. نرمال، ل، اصول روانشناسی، ترجمه دکتر محمود ساعتچی، امیرکبیر، تهران، 1363.

33. نساجی زواره، اسماعیل، رنگ سبز رنگ تعلق و آرامش، درس هایی از مکتب اسلام، ش 8، س چهل و هشتم.

34. نوری زاده، آنسوی آیه ها، (نگرش بر اعجازهای پزشکی قرآن) آیت عشق، قم، 1383.

35. وین ویتن، روان شناسی عمومی، ترجمه یحیی سید مهدی، نشر روان، بی جا، 1383.

 

پی نوشت

[1] این که واژه لون (به صورت مفرد) محاسبه نشده، به خاطر این است که طیف سفید که مشتمل بر هفت رنگ است، با الوان مناسبت دارد و نیاز نیست مفرد آن در این قضیه محاسبه شود.

* . rostamnejad1946@gmail.com این آدرس ایمیل در مقابل هرزنامه ها محافظت می شود. برای مشاهده آن نیاز به فعال کردن جاوا اسکریپت دارید. 

* . mahdinavid@ymail.com این آدرس ایمیل در مقابل هرزنامه ها محافظت می شود. برای مشاهده آن نیاز به فعال کردن جاوا اسکریپت دارید. 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی