ذریه طیّبه

رب هب لی من لدنک ذریة طیبه

ذریه طیّبه

رب هب لی من لدنک ذریة طیبه

ذریه طیّبه

من حجاب را دوست دارم.

۳۰ مطلب با موضوع «تربیت :: صحبت بزرگان :: سایر» ثبت شده است

آیت الله جوادی آملی دام ظله:
مردم عادی عمر خود را از حرکت زمین به دور آفتاب به دست می آورند. مثلا کسی که می گوید من پنجاه سال عمر دارم، منظورش این است که من پنجاه سال روی زمینی زندگی کرده ام که پنجاه بار به دور آفتاب گشته است؛ ولی این عمر زمین است، نه عمر کسی که بر روی آن زندگی می کند؛ مگر این که فرد مزبور در این مدت، پنجاه مرحله علمی و عملی را بگذراند؛ وگرنه چنین شخصی کودک پنجاه ساله ای بیش نیست. دلیل ندارد که زمین به دور آفتاب حرکت کند، ولی عمر این شخص زیاد شود؛ چون زندگی هر کس محصول حرکت خود اوست، نه محصول حرکت دیگری. بنابراین سیرت و سنت هر کس، شناسنامه اوست و اگر کسی بدون هیچ گونه حرکت علمی و عملی در مدت زندگی اش، حرکت زمین به دور آفتاب را عمر خود به حساب آورد، این وصف حال متعلق به موصوف است. اگر انسان تحولی در علم و عمل پیدا کرد، این تحول حقیقتاً محصول عمر اوست و مبنای محاسبه عمر به شمار می آید. 


کتاب مهر استاد

مادرم  به من درسی داد که فراموشم نمی شود.

محمد پسر اول من می خواست به دنیا بیاید و این تجربه اول ما بود. نصف شب بود که درد به سراغ مادرش آمد. با داروهایی که می شناختم و با گل گاوزبان و تخم شوید کارسازی نمودم ولی درد زایمان بود و شتاب می گرفت، به منزل پدر آمدم.

هنوز ساعاتی تا اذان صبح مانده بود. مادرم با چند نفر از بستگان به پذیرایی مادر محمد (همسرم)مشغول شدند و مرا از اتاق تبعید کرد.

من از دور فریاد ها و ناله ها را می شنیدم و زمان بر من کند می گذشت، تجربه اول من بود، حدود طلوع آفتاب خانم دکتر تشیدی(دکتر) را آوردیم، با خیال راحت تری در انتظار تولد نشستیم، فریادها و ناله ها زیادتر می شد اما از ولادت خبری نبود، مادرم را صدا زدم، من آشفته بودم ولی او سرخوش.

پرسیدم آیا مشکلی هست؟ جواب داد کار زایمان طبیعی است، گفتم پس چه وقت فارغ می شود، با این همه ناله کی کار تمام می شود؟ خندید و گفت تا نای نالیدن دارد و توان فریاد کشیدن دارد، نمی زاید. آنجا که درد توانش را گرفت، آن وقت فارغ می شود ...

مدتی گذشت، از نای افتاده بود و فقط زنجموره بود، که صدای گریه محمد بلند شد، و این حرف و این درس را فهمیدم که تا نای نالیدن داری و تا آنجا که توان داری ولادتی نیست، راه آنجا آغاز می شود که تو به پایان می رسی.

راستی که در هنگام توانایی دو پای شکر و صبر هست و در هنگام عجز و ناتوانی، بلوغ و عنایت حق هست و با این همه امکان چه جای ترس و یاس و سستی و حزن است؟

وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَ أَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ (آل عمران ۱۳۹)

مشکل ما در این جاست که نمی خواهیم از نعمت های دنیا و امکانات آن، چیزی به دست بیاوریم و نمی خواهیم با این مرکب ها به جایی برویم وگرنه به نعمت ها دلبسته نمی شدیم و حساب می کردیم که با داشتن و یا از دست دادن، با کدامین زودتر می رسیم که برای حرکت ما دو پای شکر در هنگام دارایی و صبر در هنگام گرفتاری هست. پس دیگر چه رنجی داریم و چه مرگی داریم. آنجا که با شکر و صبر می توان رفت، آنجا که اگر از پای افتادی و ناتوان شدی، تازه با عجز می توان رفت، دیگر چه حرفی داریم و چه منطقی داریم. آخر راه آنجا آغاز می شود که ما تمام می شویم.

علی صفایی حائری

کتاب درسهایی از انقلاب دفتر سوم « قیام»، صفحه 223

روش آقای رجایی برای بیدار کردن بچه ها برای نماز صبح با توجه به اینکه در سن نوجوانی معمولا خواب بچه ها قدری سنگین است و به خصوص خواب صبح که شیرین هم هست، این بود که بالای سر بچه ها می ایستادند و با شوخی به صدای بلند می گفتند:" بلند صحبت نکنید، بچه  از خواب بیدار میشه!!!" .


بچه های ما بین 6 تا 10 سال سن داشتند و چون خودشان هم مایل بودند و ذوق داشتند، لذا بلند می شدند. تأکید آقای رجایی این بود که قبل از اینکه آفتاب بزند، آنها بیدار شوند، اگر می دید آنها بیدار نمی شوند، بالای سرشان می نشست و با محبت و شوخی شانه های آنها را مالش می داد و کمی حرف می زد تا با لطافت و ملایمت بیدار شوند و بنشینند. بعد که بلند می شدند شانه های آنها را می گرفت و آنها را تا نزدیک دستشویی همراهی می کرد و قبل از رسیدن به دستشویی با شوخی یک ضربه ی ملایم با کف دست به پشت آنها می زد! با این روش های بسیار عاطفی توأم با مهر و محبت می خواست فرزندانش به نماز عادت کنند و از این امر هم خاطره تلخی نداشته باشند.
راوی: همسر شهید محمد علی رجایی
 
منبع : کتاب به رنگ صبح

...در آمل در مسجد سبزه میدان مشغول درس و بحث و اقامه نماز شدم(در تعطیلات تابستان بوده که ایشان قم را ترک میکرده). 
روز دوم پس از نماز به منزل آمدم. پس از ناهار آماده استراحت شدم، ولی بچه ها با سر و صدا و بازی نگذاشتند، من که خسته بودم با بچه ها و مادرشان دعوا کردم، در حالی که نباید دعوا میکردم، بالاخره در محیط خانواده پدر باید با عطوفت رفتار کند.
پس از لحظاتی ناراحت شدم، به حدی که اشکم جاری شد. از خانه بیرون رفتم و مقدرای میوه و شیرینی برای بچه ها خریدم تا شاید دلشان را به دست آورم و از ناراحتیم کاسته شود.
جناب رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: دلی را نشکن که اگر شکسته شد قابل التیام نیست، چنانچه اگر ظرف سنگینی شکست، با لحیم اصلاح نمی شد.
ایت الله حسن زاده آملی
بقیه در ادامه مطلب
پناهیان در همایش سه ساله‌های حسینی؛
داستان حدیث کساء باید در خانه های ما تکرار شود. مادران باید آن را همانند داستانی شیرین و دلنشین برای کودکان بیان کنند. داستان پدر بزرگی مهربان با خانواده ای صمیمی و بسیار عاطفی. وقتی این قصه برای کودک از خرسالی توسط مادر تکرار و بیان می شود نمی توان تصور کرد که محبت و عشق اهل بیت چگونه و با چه عمقی در وجود این کودک ریشه می دواند و در روح و جان او نفوذ می کند.
سرویس اندیشه دینی پایگاه 598، اولین همایش سراسری سه‌ساله‌های حسینی صبح امروز با حضور ده‌هزار کودک سه تا شش ساله و مادرانشان،‌ با مشارکت سازمان بسیج جامعه زنان تهران بزرگ، ‌سازمان بسیج مداحان و شهرداری در مصلی بزرگ امام خمینی(ره) تهران برگزار شد.

این برنامه با قرائت قرآن توسط یک قاری کودک آغاز شد و دو دکلمه نیز توسط دو کودک دیگر اجرا شد. 

مداحان اهل بیت،‌ حاج عباس حیدرزاده و حاج حسین هوشیار نیز در این همایش نوحه سرایی و سینه زنی داشتند و حجت الاسلام والمسین علیرضا پناهیان نیز تنها سخنران این برنامه بود که حتی کودکان نیز از سخنرانی وی استقبال کردند.

در ادامه هم سخنان حجت الاسلام والمسین حاج علیرضا پناهیان تقدیم می گردد:

مادر شیخ رجبعلی خیاط می گوید:

« موقعی که تو را در شکم داشتم شبی [ پدرت غذایی را به خانه آورد] خواستم بخورم دیدم که تو به جنب و جوش آمدی و با پا به شکمم می‌کوبی، احساس کردم که از این غذا نباید بخورم، دست نگه داشتم و از پدرت پرسیدم....؟ پدرت گفت حقیقت این است که این‌ها را بدون اجازه [از مغازه ای که کار می‌کنم] آورده‌ام! من هم از آن غذا مصرف نکردم. »

این حکایت نشان می‌دهد که پدر شیخ ویژگی قابل ذکری نداشته است ولی از خود جناب شیخ نقل شده است که:

« احسان و اطعام یک ولیّ خدا توسط پدرش موجب آن گردیده که خداوند متعال او را از صلب این پدر خارج سازد. »

کلمه (هلوع) صفتى است که از مصدر (هلع) به فتحه هاء و لام  که به معناى شدت حرص است اشتقاق یافته. و نیز گفته اند که این کلمه را دو آیه بعد تفسیر کرده، پس هلوع کسى است که هنگام برخورد با ناملایمات بسیار جزع مى کند، و چون به خیرى مى رسد از انفاق به دیگران خوددارى مى کند. و به نظر ما این وجه بسیار وجه خوبى است و سیاق آیه هم با آن مناسب است، چون از سیاق دو جمله (اذا مسه الشر جزوعا) و (اذا مسه الخیر منوعا) پیداست که مى خواهد هلوع را معناکند.

از نظر اعتبار عقلى هم هلوع چنین کسى است، چون آن حرصى که جبلى انسان است حرص بر هر چیزى نیست، که چه خیر باشد و چه شر، چه نافع باشد و چه ضار نسبت به آن حرص بورزد، بلکه تنها حریص بر خیر و نافع است، آن هم نه هر خیر و نافعى، بلکه خیر و نافعى که براى خودش و در رابطه با او خیر باشد، و لازمه این حرص این است که در هنگام برخورد با شر مضطرب و متزلزل گردد، چون شر خلاف خیر است، و اضطراب هم خلاف حرص. و نیز لازمه این حرص آن است که وقتى به خیرى رسید خود را بر دیگران مقدم داشته، از دادن آن به دیگران امتناع بورزد، مگر در جایى که اگر کاسه اى مى دهد قدح بگیرد؛ پس جزع در هنگام برخورد با شر و منع از خیر در هنگام رسیدن به آن از لوازم هلع و شدت حرص است.

در ﻣﻮرد ﮐﻮدﮐﺎن ﻓﺮﻣﻮده اﻧﺪ اﯾﺸﺎن را ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ رﻫﺎ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺧﻮد را در ﺳﻪ ﺑﺨﺶ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ای ﮐﻪ -ﺧﻮب ﺑﺎزی ﮐﻨﻨﺪ -ﻓﻘﻂ ﭘﺪر و ﻣﺎدر ﺑﺎﯾﺪ دﻗﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﻓﺮزﻧﺪان آﻧﻬﺎ زﯾﺎده روی ﻧﮑﻨﻨﺪ- و ﺧﻮب ﺑﺨﻮاﺑﻨﺪ و ﺧﻮب ﺑﺨﻮرﻧﺪ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ اﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻏﺒﺎن درﺧﺖ را ﻣﯽ ﮐﺎرد و رﻫﺎﯾﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺸﺪ و ﻏﺬا ﺑﺨﻮرد و رﺷﺪ ﮐﻨﺪ اﻣﺎ ﺑﯿﺶ از ﺣﺪ ﺑﻪ او آب ﻧﻤﯽ دﻫﺪ ﮐﻪ رﯾﺸﻪ اش ﺑﭙﻮﺳﺪ و ﯾﺎ اﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺶ از ﺣﺪ ﺑﻪ او ﮐﻮد ﻧﻤﯽ ﭘﺎﺷﺪ ﮐﻪ آن را ﺑﺨﺸﮑﺎﻧﺪ. پدر و ﻣﺎدر ﻧﯿﺰ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻮاﻇﺐ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺗﺎ ﮐﻮدﮐﺎﻧﺸﺎن زﯾﺎده ﺧﻮری ﻧﮑﻨﻨﺪ. اﻟﺒﺘﻪ ﮐﻮدﮐﺎن در اﯾﻦ ﺳﻨﯿﻦ ـ از ﺗﻮﻟﺪ ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ ـ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﺑﯿﺶ از ﺣﺪ ﻧﻤﯽ ﺧﻮرﻧﺪ.ﮐﻮدک ﻋﻤﻮﻣﺎً از ﻫﻔﺖ ﺳﺎل ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﭘﺮ ﺧﻮر ﻣﯽ ﺷﻮد. اﮔﺮ ﻧﻮزاد ﻓﻄﺮت ﭘﺮﺧﻮری داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ آن ﻫﻨﮕﺎم ﮐﻪ ﺑﻪ او ﭘﺴﺘﺎن ﭘﺮ از ﺷﯿﺮ داده ﻣﯽ ﺷﻮد ﺑﺎﯾﺪ آﻧﻘﺪر ﺑﺨﻮرد ﺗﺎ ﺷﮑﻤﺶ درﯾﺪه ﺷﻮد، اﻣﺎ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ در اﯾﻦ ﺣﺎل اﮔﺮ ﭼﻪ ﺑﻪ زور ﻫﻢ ﺑﻪ او ﺷﯿﺮ دﻫﻨﺪ او ﻓﻘﻂ ﺑﻪ اﻧﺪازة ﻧﯿﺎز ﺧﻮد ﻣﯽ ﻣﮑﺪ و ﺑﻘﯿﻪ را ﻗﺒﻮل ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ. ﻃﺒﯿﻌﺖ ﮐﻮدک ﮐﺎﻣﻼً ﺗﻨﻈﯿﻢ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﭘﺮﺧﻮری ﮐﻮدﮐﺎن ﻣﻌﻤﻮﻻً از روزﻫﺎﯾﯽ آﻏﺎز ﻣﯽ ﮔﺮدد ﮐﻪ او ﺑﻪ ﺧﯿﺎل ﺧﻮدش ﻋﻘﻞ ﭘﯿﺪا ﮐﺮده و ﺧﻮد ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ ﮐﻪ ﭼﻪ ﻣﻘﺪار ﻏﺬا ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺼﺮف ﮐﻨﺪ. ﻓﺮﻣﻮده اﻧﺪ: ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﮐﻮدﮐﺎﻧﺘﺎن را رﻫﺎ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺧﻮب ﺑﺎزی ﮐﻨﻨﺪ اﻟﺒﺘﻪ ﻓﻘﻂ ﻣﻮاﻇﺐ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺗﺎ آﻧﻬﺎ در اﯾﻦ ﻣﺪت ﺣﺮﻓﻬﺎی ﺑﺪ ﯾﺎد ﻧﮕﯿﺮﻧﺪ. ﻫﺮﮔﺰ ﺟﻠﻮی ﺑﺎزی ﺑﭽﻪ را ﻧﮕﯿﺮﯾﺪ ﮐﻪ اﮔﺮ ﺑﭽﻪ در اﯾﻦ ﻣﺪت آﻧﭽﻪ را ﮐﻪ در ﺗﻮان دارد، اﻋﻢ از ﻗﻮة ﺑﺎزﯾﮕﺮی و ﭘﺮﺧﻮری و ﻏﯿﺮ آن ﺑﯿﺮون ﻧﺮﯾﺰد اﯾﻦ ﻗﻮه در او رﯾﺸﻪ می کند و آن ﻫﻨﮕﺎم ﮐﻪ ﺑﺰرگ ﺷﺪ ﺑﺎزﯾﮕﺮ و ﭘﺮﺧﻮر ﻣﯽ ﺷﻮد. زﯾﺮا ﺗﺎ اﻧﺴﺎن آﻧﭽﻪ را ﮐﻪ در درون دارد ﺑﯿﺮون ﻧﺮﯾﺰد ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﺪ آن را رﻫﺎ ﮐﻨﺪ. ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺎﻻ اﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﻋﺰﯾﺰان ﺑﺮوﯾﺪ و ﻣﺸﻐﻮل ﺑﺎزی ﮐﺮدن ﺷﻮﯾﺪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ ﺗﺎ اﻧﺪازه ای ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﯿﺪ ﺑﺎزی ﮐﻨﯿﺪ و ﺑﯿﺶ از آن ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﯿﺪ و ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﺪ اﻣﺎ ﮐﻮدﮐﺎن را ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ اﮔﺮ از ﺻﺒﺢ ﺗﺎ اﻧﺘﻬﺎی ﺷﺐ ﻫﻢ ﯾﮑﺴﺮه ﺑﺎزی ﮐﻨﻨﺪ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ. ﺳﺮّ آن اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻗﻮة ﺑﺎزﯾﮕﺮی در ﮐﻮدک وﺟﻮد دارد ﮐﻪ او ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺗﻤﺎم آن را ﻣﺼﺮف ﮐﻨﺪ و ﺑﯿﺮوﻧﺶ ﺑﺮﯾﺰد ﮐﻪ اﮔﺮ رﯾﺨﺖ از آن ﺑﻪ ﺑﻌﺪ دوران ﺑﺎزﯾﮕﺮی اش ﺑﻪ اﺗﻤﺎم رﺳﯿﺪه اﺳﺖ. ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﻣﺎ اﻵن ﺟﻠﻮی ﺑﺎزی ﮐﻮدک را ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ. اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ ﮐﻮدﮐﺎﻧﻤﺎن ﺑﻌﺪ از ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﺑﻪ ﺑﺎزی ﻣﺸﻐﻮﻟﻨﺪ و آن را رﻫﺎ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ .ﺗﺎ ﻗﺒﻞ از ﻫﻔﺖ ﺳﺎل اﮔﺮ ﺑﻪ او ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﺑﺎزی ﻧﮑﻦ ﺣﺮف ﻣﺎ را ﮔﻮش ﻣﯽ ﮐﺮد و ﺑﺎزی ﻧﻤﯽ ﮐﺮد اﻣﺎ اﮐﻨﻮن ﮐﻪ ﺑﺰرگ ﺷﺪه ﺣﺮف ﮔﻮش ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ و ﺷﯿﻄﻨﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .ﻟﺬا ﮐﻮدک اﮔﺮ در اﯾﻦ ﺳﻨﯿﻦ ﺧﻮب ﺑﺨﻮرد و ﺧﻮب ﺑﺨﻮاﺑﺪ و ﺧﻮب ﺑﺎزی ﮐﻨﺪ ﺑﻌﺪ از آن دﯾﮕﺮ ﺑﺎزﯾﮕﺮی و ﭘﺮﺧﻮری و زﯾﺎده ﺧﻮاﺑﯽ ﮐﻮدک ﺗﻤﺎم ﻣﯽ ﺷﻮد و او ﻣﺘﻌﺎدل ﺑﺎر ﻣﯽ آﯾﺪ .ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ اﯾﻦ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻘﺪار زﯾﺎدی ﻏﺬا ﺗﻬﯿﻪ ﮐﻨﯿﺪ و ﺑﺨﻮاﻫﯿﺪ آن را ذره ذره ﺑﻪ دﯾﮕﺮی ﺑﺨﻮراﻧﯿﺪ . در اﯾﻦ ﺻﻮرت اﮔﺮ ﭼﻪ ﺷﻤﺎ ﺧﺮوارﻫﺎ ﻏﺬا ﻫﻢ ﺑﻪ او ﺑﺪﻫﯿﺪ او آﻫﺴﺘﻪ آﻫﺴﺘﻪ ﻫﻤﻪ را ﻣﯽ ﺧﻮرد، اﻣﺎ اﮔﺮ ﮐﻞ ﻏﺬاﻫﺎ را ﺟﻠﻮی او ﺑﮕﺬارﯾﺪ و ﺑﮕﻮﺋﯿﺪ :ﺗﺎ ﺟﺎن داری ﺑﺨﻮر، او وﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﻘﺪار ﻧﯿﺎزش ﺧﻮرد ﺑﻌﺪ از آن دﯾﮕﺮ از آن ﻏﺬا ﺑﺪش ﻣﯽ آﯾﺪ .ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ اﮔﺮ ﺑﻪ ﮐﻮدک ﺑﮕﻮﺋﯿﻢ ﯾﻮاش ﯾﻮاش ﺑﺎزی ﮐﻦ او ﺗﺎ ﻫﻔﺘﺎد ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻫﻢ ﺑﺎزی ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﺳﯿﺮ ﻧﻤﯽ ﺷﻮد، اﻣﺎ اﮔﺮ ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺑﻪ اوﺑﮕﻮﺋﯿﻢ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﯽ ﺑﺎزی ﮐﻦ او ﺑﻌﺪ از ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ دﯾﮕﺮ از ﺑﺎزی ﮐﺮدن ﺑﺪش ﺧﻮاﻫﺪ آﻣﺪ.  ﮐﻨﺘﺮل ﻗﻮة ﺧﯿﺎل ﮐﻮدک ﺗﺎ ﻗﺒﻞ از ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ آﺳﺎن اﺳﺖ اﻣﺎ ﺑﻌﺪ از آن ﻣﺸﮑﻞ ﻣﯽ ﺷﻮد .ﺑﻌﻀﯽ از ﮐﻮدﮐﺎن را ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﯿﺶ از ﺣﺪ ﺷﻠﻮغ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ و ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺟﻠﻮی ﺷﻠﻮﻏﯽ آﻧﻬﺎ را ﺑﮕﯿﺮد .ﻣﻌﻤﻮﻻً اﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ وﻗﺘﯽ ﭘﺎ ﺑﻪ ﺳﻦ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﮔﺬاﺷﺘﻪ اﻧﺪ آرام ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ، ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ اﯾﻨﮑﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ از ﺷﻠﻮﻏﯽ و ﺷﯿﻄﻨﺖ در ﺧﻮد داﺷﺘﻪ اﻧﺪ ﺑﯿﺮون رﯾﺨﺘﻪ اﻧﺪ .ﯾﺎ اﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﮐﻮدﮐﺎن را ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ ﮐﻪ زﯾﺎد ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻗﻬﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ و زود آﺷﺘﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﻣﻌﻠﻮم ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﻗﻮة ﺧﯿﺎل در آﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺣﺪ ﮐﻤﺎﻟﺶ ﻧﺮﺳﯿﺪه اﺳﺖ .ﮐﻤﺘﺮ ﮐﻮدﮐﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ در ﻣﯿﺪان ﺑﺎزی ﺑﯿﺶ از ﺣﺪ ﻗﻬﺮ ﮐﻨﻨﺪ و ﻗﻬﺮﺷﺎن دوام داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ .ﻗﻬﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ اﻣﺎ ﻗﻬﺮﺷﺎن ﻣﺴﺘﺪام ﻧﯿﺴﺖ .ﺑﺮﺧﻼف ﮐﻮدﮐﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ از ﻫﻔﺖ ﺳﺎل دارﻧﺪ. 

 ﻧﺘﯿﺠﮥ ﮐﻼم اﯾﻨﮑﻪ وﻗﺘﯽ اﺳﺎس ﻧﻬﺎل ﮐﻮدک ﺧﻮب ﭼﯿﺪه ﻧﺸﺪ، اﯾﻦ ﻧﻬﺎل ﮐﺞ رﺷﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. وﻗﺘﯽ ﻫﻢ ﮐﻪ ﮐﺞ ﺷﺪ اوﻻً ﺑﺴﯿﺎری از آﻧﻬﺎ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﺧﻮدﺳﺎزی ﻧﻤﯽ روﻧﺪ، ﺛﺎﻧﯿﺎً اﮔﺮ ﻫﻢ ﺑﺮوﻧﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺟﺎن ﺑﻪ ﻟﺐ ﺑﯿﺎورﻧﺪ ﺗﺎ ﺧﻮد را ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﮐﻨﻨﺪ.  ﭘﺲ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﻮة ﺧﯿﺎل را از ﮔﻤﺎﻧﻬﺎ و ﺳﻮء ﻇﻦ ﻫﺎ ﺗﻄﻬﯿﺮ ﮐﻨﯽ .ﻫﺮ ﮐﺠﺎ دﯾﺪی ﮐﻪ داری ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دﯾﮕﺮی ﺑﺪﺑﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﻮی ﺑﺪان ﮐﻪ ﻗﻮة ﺧﯿﺎل ﺑﻪ ﻣﯿﺪان آﻣﺪه اﺳﺖ. ﭼﻮن ﻋﻘﻞ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺪﺑﯿﻦ ﻧﻤﯽ ﺷﻮد. ﻋﻘﻞ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺗﺼﺤﯿﺢ اﺳﺖ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﻐﻠﻄﻪ.

برگرفته از کتاب شرح مراتب طهارت 

ﻣﺎدر ﻋﺰﯾﺰ! در ﻣﺪت ﻧﻪ ﻣﺎه ﺣﻤﻞ، زﻫﺪان ﺗﻮ اﻣﺎﻧﺘﺪار ﻧﻈﺎم ﻋﺎﻟﻢ اﺳﺖ .رﺣﻢ ﺗﻮ ﻋﺮش ﺧﺪا و ﻟﻮح ﻣﺤﻔﻮظ ﺣﻖ ﻣﯽ ﮔﺮدد. ﺑﻪ ﺗﻌﺒﯿﺮ ﺣﻀﺮت آﻗﺎ ﺧﺪای ﻋﺎﻟﻢ ﺳﺮاﺳﺮ ﻋﺎﻟﻢ را ﻣﺸﮏ زﻧﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﻧﻄﻔﻪ ای را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻋﺼﺎره و زﺑﺪة ﻧﻈﺎم آﻓﺮﯾﻨﺶ ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﯽ آورد و آن را ﺑﻪ ﻣﺎدر ﻋﺰﯾﺰ ﻣﯽ ﺳﭙﺎرد. ﺑﺪﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺟﺎﯾﮕﺎه ﻣﺎدر در ﻧﻈﺎم ﻫﺴﺘﯽ روﺷﻦ ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ، ﻋﺎﻟَﻢِ ﺧﻠﻖ ﺷﺪه را ﺧﻼﺻﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﺗﺤﻮﯾﻞ زن ﻣﯽ دﻫﺪ و ﺑﻪ او ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ از اﯾﻦ ﺧﻼﺻﻪ، اﻧﺴﺎن ﺑﺴﺎز . ﭘﺲ ای ﻣﺎدر! ﺗﻮ ﻧﯿﺰ ﺑﯿﺎ و در ﻃﯽ ﻧﻪ ﻣﺎه ﺣﺎﻣﻠﮕﯽ ﺑﺎ وﺿﻮ ﺑﺎش و ذﮐﺮ ﺧﺪا ﺑﮕﻮ و ﻏﯿﺒﺖ ﻧﮑﻦ و ﺧﻮد را ﺑﻪ دروغ ﮔﻔﺘﻦ ﻋﺎدت ﻣﺪه، ﺗﺎ ﻧﻬﺎل درﺧﺖ وﺟﻮدی ﺟﺎن ﺗﻮ و ﻫﻤﺴﺮت، ﻓﺎﺳﺪ ﺑﻪ ﺑﺎر ﻧﻨﺸﯿﻨﺪ و ﻓﺮزﻧﺪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻪ دﻧﯿﺎ آوری.

برگرفته از کتاب شرح مراتب طهارت

ﭘﺪر و ﻣﺎدر ﻧﯿﺰ ﺑﺎﯾﺪ آﮔﺎه ﺑﺎﺷﻨﺪ و ﻣﺮاﻋﺎت ﺑﺴﯿﺎری از ﻣﺴﺎﺋﻞ را در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻓﺮزﻧﺪاﻧﺸﺎن ﺑﮑﻨﻨﺪ. ﻣﺠﺎﻣﻌﺖ ﭘﺪر و ﻣﺎدر در ﮐﻨﺎر ﮔﻬﻮارة ﻓﺮزﻧﺪ ﯾﺎ ﮐﻮدک ﺧﺮدﺳﺎل و ﯾﺎ ﻓﺮزﻧﺪی ﮐﻪ در ﺧﻮاب اﺳﺖ، ﺑﺴﯿﺎر ﺗﺄﺛﯿﺮ ﮔﺬار ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ دﻟﯿﻞ روﺣﯿﻪ ﺑﺴﯿﺎری از ﻓﺮزﻧﺪان از ﻫﻤﺎن دوران اﺑﺘﺪاﺋﯽ ﺧﺮاب ﻣﯽ ﺷﻮد. ﭼﻪ ﺑﺴﺎ ﻓﺮزﻧﺪ در دوران ﮐﻮدﮐﯽ ﺣﺘﯽ در ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺧﻮاب اﺳﺖ روﺣﯿﻪ و ﺣﺎﻟﯽ را از ﭘﺪر و ﻣﺎدر ﺑﮕﯿﺮد ﮐﻪ دﯾﮕﺮ ﻧﺸﻮد ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﻣﻌﻠﻤﯽ در دﺑﺴﺘﺎن و دﺑﯿﺮﺳﺘﺎن و ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﻣﻨﺒﺮی در ﻣﺴﺠﺪ و ﺣﺴﯿﻨﯿﻪ آن را ﺗﻄﻬﯿﺮ ﮐﺮد. اﯾﻨﺠﺎ دﯾﮕﺮ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ آن ﺑﺮ ﮔﺮدن ﭘﺪر و ﻣﺎدر اﺳﺖ.  ﻣﺎدری ﮐﻪ ﻗﺼﺪ ﺑﻪ ﻣﺴﺘﺮاح ﺑﺮدن ﻓﺮزﻧﺪﮐﻮدک ﺧﻮدرا دارد ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻮاﻇﺐ ﺑﺎﺷﺪﮐﻮدک رو ﺑﻪ ﻗﺒﻠﻪ و ﯾﺎ ﭘﺸﺖ ﺑﻪ ﻗﺒﻠﻪ ﻧﺒﺎﺷﺪﮐﻪ اﮔﺮ ﭼﻨﯿﻦ دﻗﺘﯽ ﻧﮑﻨﺪ  ﻓﻌﻞ ﺣﺮاﻣﯽ را ﻣﺮﺗﮑﺐ ﺷﺪه و اﯾﻦ ﻓﻌﻞ ﺑﺮ ﮐﻮدک ﺗﺄﺛﯿﺮ ﮔﺬار اﺳﺖ. اﻟﺒﺘﻪ در رواﯾﺎت آﻣﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ اﮔﺮﮐﻮدﮐﯽ ﺑﺮای ادرار ﮐﺮدن، ﺧﻮد ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻗﺒﻠﻪ ﻧﺸﺴﺖ، ﮐﺎری ﺑﻪ او ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﭼﻮن او ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﺪ، اﻣﺎ اﮔﺮ ﺻﻼح دﯾﺪﯾﺪ راﻫﻨﻤﺎﺋﯿﺶ ﮐﻨﯿﺪ. ﻫﻤﮥ اﯾﻨﻬﺎ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﮔﺮدد ﮐﻪ ﻧﻔﺲ ﮐﻮدک ﻣﻌﺘﺪل ﺷﻮد و آﻫﺴﺘﻪ آﻫﺴﺘﻪ ﺟﺎن او ﺑﻪ ﻃﺮف ﻃﻬﺎرت روﺣﯽ ﭘﯿﺶ ﺑﺮود.   

برگرفته از کتاب شرح مراتب طهارت