ذریه طیّبه

رب هب لی من لدنک ذریة طیبه

ذریه طیّبه

رب هب لی من لدنک ذریة طیبه

ذریه طیّبه

من حجاب را دوست دارم.

۷۷ مطلب با موضوع «تربیت :: صحبت بزرگان» ثبت شده است

مادرم  به من درسی داد که فراموشم نمی شود.

محمد پسر اول من می خواست به دنیا بیاید و این تجربه اول ما بود. نصف شب بود که درد به سراغ مادرش آمد. با داروهایی که می شناختم و با گل گاوزبان و تخم شوید کارسازی نمودم ولی درد زایمان بود و شتاب می گرفت، به منزل پدر آمدم.

هنوز ساعاتی تا اذان صبح مانده بود. مادرم با چند نفر از بستگان به پذیرایی مادر محمد (همسرم)مشغول شدند و مرا از اتاق تبعید کرد.

من از دور فریاد ها و ناله ها را می شنیدم و زمان بر من کند می گذشت، تجربه اول من بود، حدود طلوع آفتاب خانم دکتر تشیدی(دکتر) را آوردیم، با خیال راحت تری در انتظار تولد نشستیم، فریادها و ناله ها زیادتر می شد اما از ولادت خبری نبود، مادرم را صدا زدم، من آشفته بودم ولی او سرخوش.

پرسیدم آیا مشکلی هست؟ جواب داد کار زایمان طبیعی است، گفتم پس چه وقت فارغ می شود، با این همه ناله کی کار تمام می شود؟ خندید و گفت تا نای نالیدن دارد و توان فریاد کشیدن دارد، نمی زاید. آنجا که درد توانش را گرفت، آن وقت فارغ می شود ...

مدتی گذشت، از نای افتاده بود و فقط زنجموره بود، که صدای گریه محمد بلند شد، و این حرف و این درس را فهمیدم که تا نای نالیدن داری و تا آنجا که توان داری ولادتی نیست، راه آنجا آغاز می شود که تو به پایان می رسی.

راستی که در هنگام توانایی دو پای شکر و صبر هست و در هنگام عجز و ناتوانی، بلوغ و عنایت حق هست و با این همه امکان چه جای ترس و یاس و سستی و حزن است؟

وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَ أَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ (آل عمران ۱۳۹)

مشکل ما در این جاست که نمی خواهیم از نعمت های دنیا و امکانات آن، چیزی به دست بیاوریم و نمی خواهیم با این مرکب ها به جایی برویم وگرنه به نعمت ها دلبسته نمی شدیم و حساب می کردیم که با داشتن و یا از دست دادن، با کدامین زودتر می رسیم که برای حرکت ما دو پای شکر در هنگام دارایی و صبر در هنگام گرفتاری هست. پس دیگر چه رنجی داریم و چه مرگی داریم. آنجا که با شکر و صبر می توان رفت، آنجا که اگر از پای افتادی و ناتوان شدی، تازه با عجز می توان رفت، دیگر چه حرفی داریم و چه منطقی داریم. آخر راه آنجا آغاز می شود که ما تمام می شویم.

علی صفایی حائری

کتاب درسهایی از انقلاب دفتر سوم « قیام»، صفحه 223

روش آقای رجایی برای بیدار کردن بچه ها برای نماز صبح با توجه به اینکه در سن نوجوانی معمولا خواب بچه ها قدری سنگین است و به خصوص خواب صبح که شیرین هم هست، این بود که بالای سر بچه ها می ایستادند و با شوخی به صدای بلند می گفتند:" بلند صحبت نکنید، بچه  از خواب بیدار میشه!!!" .


بچه های ما بین 6 تا 10 سال سن داشتند و چون خودشان هم مایل بودند و ذوق داشتند، لذا بلند می شدند. تأکید آقای رجایی این بود که قبل از اینکه آفتاب بزند، آنها بیدار شوند، اگر می دید آنها بیدار نمی شوند، بالای سرشان می نشست و با محبت و شوخی شانه های آنها را مالش می داد و کمی حرف می زد تا با لطافت و ملایمت بیدار شوند و بنشینند. بعد که بلند می شدند شانه های آنها را می گرفت و آنها را تا نزدیک دستشویی همراهی می کرد و قبل از رسیدن به دستشویی با شوخی یک ضربه ی ملایم با کف دست به پشت آنها می زد! با این روش های بسیار عاطفی توأم با مهر و محبت می خواست فرزندانش به نماز عادت کنند و از این امر هم خاطره تلخی نداشته باشند.
راوی: همسر شهید محمد علی رجایی
 
منبع : کتاب به رنگ صبح

...در آمل در مسجد سبزه میدان مشغول درس و بحث و اقامه نماز شدم(در تعطیلات تابستان بوده که ایشان قم را ترک میکرده). 
روز دوم پس از نماز به منزل آمدم. پس از ناهار آماده استراحت شدم، ولی بچه ها با سر و صدا و بازی نگذاشتند، من که خسته بودم با بچه ها و مادرشان دعوا کردم، در حالی که نباید دعوا میکردم، بالاخره در محیط خانواده پدر باید با عطوفت رفتار کند.
پس از لحظاتی ناراحت شدم، به حدی که اشکم جاری شد. از خانه بیرون رفتم و مقدرای میوه و شیرینی برای بچه ها خریدم تا شاید دلشان را به دست آورم و از ناراحتیم کاسته شود.
جناب رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: دلی را نشکن که اگر شکسته شد قابل التیام نیست، چنانچه اگر ظرف سنگینی شکست، با لحیم اصلاح نمی شد.
ایت الله حسن زاده آملی
بقیه در ادامه مطلب
پناهیان در همایش سه ساله‌های حسینی؛
داستان حدیث کساء باید در خانه های ما تکرار شود. مادران باید آن را همانند داستانی شیرین و دلنشین برای کودکان بیان کنند. داستان پدر بزرگی مهربان با خانواده ای صمیمی و بسیار عاطفی. وقتی این قصه برای کودک از خرسالی توسط مادر تکرار و بیان می شود نمی توان تصور کرد که محبت و عشق اهل بیت چگونه و با چه عمقی در وجود این کودک ریشه می دواند و در روح و جان او نفوذ می کند.
سرویس اندیشه دینی پایگاه 598، اولین همایش سراسری سه‌ساله‌های حسینی صبح امروز با حضور ده‌هزار کودک سه تا شش ساله و مادرانشان،‌ با مشارکت سازمان بسیج جامعه زنان تهران بزرگ، ‌سازمان بسیج مداحان و شهرداری در مصلی بزرگ امام خمینی(ره) تهران برگزار شد.

این برنامه با قرائت قرآن توسط یک قاری کودک آغاز شد و دو دکلمه نیز توسط دو کودک دیگر اجرا شد. 

مداحان اهل بیت،‌ حاج عباس حیدرزاده و حاج حسین هوشیار نیز در این همایش نوحه سرایی و سینه زنی داشتند و حجت الاسلام والمسین علیرضا پناهیان نیز تنها سخنران این برنامه بود که حتی کودکان نیز از سخنرانی وی استقبال کردند.

در ادامه هم سخنان حجت الاسلام والمسین حاج علیرضا پناهیان تقدیم می گردد:

مادر شیخ رجبعلی خیاط می گوید:

« موقعی که تو را در شکم داشتم شبی [ پدرت غذایی را به خانه آورد] خواستم بخورم دیدم که تو به جنب و جوش آمدی و با پا به شکمم می‌کوبی، احساس کردم که از این غذا نباید بخورم، دست نگه داشتم و از پدرت پرسیدم....؟ پدرت گفت حقیقت این است که این‌ها را بدون اجازه [از مغازه ای که کار می‌کنم] آورده‌ام! من هم از آن غذا مصرف نکردم. »

این حکایت نشان می‌دهد که پدر شیخ ویژگی قابل ذکری نداشته است ولی از خود جناب شیخ نقل شده است که:

« احسان و اطعام یک ولیّ خدا توسط پدرش موجب آن گردیده که خداوند متعال او را از صلب این پدر خارج سازد. »

قرآن و نقش مادر در تربیت جوانان‏ (1)

 

بررسى چهره‏ هاى جوان در قرآن‏


احمد عابدینى‏

از مسائل مورد ابتلا، چگونگى برخورد با جوان براى تأثیرپذیرى بیشتر مى‏باشد. هر کسى راه و روشى پیشنهاد مى‏کند و به گونه‏اى مى‏خواهد با جوان تعامل و برخورد داشته باشد، اما کدام راه صحیح است و ملاک راه صحیح چیست. این گونه پرسش‏ها معمولاً مورد غفلت واقع مى‏شود و اگر کسانى بخواهند راه صحیح یا بهتر را بیابند، به تجربه، آزمایش و آمارگیرى متوسل مى‏شوند.


اما بى‏نقص بودن این گونه راهها مورد تردید مى‏باشد و حتى گاهى مى‏توان در درستى آنها مناقشه کرد؛ زیرا جوان مانند یک شى‏ء بى‏جان آزمایشگاهى نیست و صحنه اجتماع آزمایشگاه نیست. در آزمایشگاه تمامى عناصر، ابزار و اشیاى مورد آزمایش در اختیار آزمایشگر است اما اشیا اختیارى ندارند، بنابراین آزمایشگر با ثابت قرار دادن آنها به جز یکى، میزان تأثیر و تغییرات آن را اندازه‏گیرى مى‏کند یا سپس امر دیگرى را متغیّر و بقیه را ثابت نگه مى‏دارد و ... اما در اجتماع اوّلاً شرایط و اوضاع به اختیار آزمایشگر نمى‏باشد؛ ثانیاً جوان از امور گوناگون اطراف خود، آن گونه که مى‏خواهد اثر مى‏پذیرد یا بر اطراف اثر مى‏گذارد. نیز اراده، تصمیم، عاطفه، احساس، گذشته خانوادگى و تاریخى، خوراک، پوشاک وى و ... در تشخیص و تعیین مسیر او و چگونگى تصمیمش نقش دارد. این همه، قابل اندازه‏گیرى، کنترل و نسبت‏سنجى نمى‏باشد. بنابراین پیدا کردن روش و قانون مناسب براى برخورد با جوان، از این راه، ناقص و حتى ناصحیح مى‏نماید.


راه دیگرى که مى‏توان پیمود و راحت‏تر از راه قبلى است و نتایج آن کم‏نقص‏تر مى‏نماید، همچنین براى ما مسلمانان جاذبه‏دارتر است، بررسى میزان تربیت «جوان»هاى مطرح‏شده در قرآن و شاخص‏هاى تربیتى و تعیین مقدار تأثیر هر یک از آنها بر جوان مى‏باشد.


این راه براى ما راحت است زیرا قرآن آن را مطرح ساخته، با مطالعه آیات در باره «جوان» مى‏توان به آن رسید. مردم نیز با توجه به اعتقاداتشان، براى پذیرش این راه و روش، آمادگى بیشترى دارند. چنان که نتیجه پیمودن این راه مورد قبول مسلمانان مى‏باشد زیرا همه اتفاق نظر دارند قرآن، کتاب هدایت و تربیت است. از سوى دیگر امکانات پیمودن این راه فراهم است زیرا تفاسیر گوناگون وجود دارد و بالاخره پیمودن این راه لازم و حیاتى است چون از یک طرف، با جوانان برخورد داریم و هر فردى دوست دارد ثمره وجودى و امید و آینده خود را، به بهترین نحو تربیت کند. از سوى دیگر چون مسلمان و دیندار هستیم موظفیم قرآن را بشناسیم و با آن برخورد مثبت داشته باشیم. نیز چون قرآن را معجزه جاوید مى‏دانیم و کتابى که «از پیش رو و پشت سرش باطل نمى‏آید»(1) و فرستنده آن خالق انسان‏هاست، اطمینان داریم که آن کتاب به ما بهترین راه هدایت را مى‏نمایاند و ما را به سرمنزل مطلوب سوق مى‏دهد. بنابراین، راه و روش قرآن ما را از راههاى دیگران بى‏نیاز مى‏کند و حتى قابل ارائه به دیگران براى تربیت جوانان مى‏باشد.


قرآن سرگذشت جوان‏هاى متعددى را مطرح ساخته و به ابعاد گوناگون تربیتى هر یک پرداخته است.

پیامبر(ص) برای ضعفی که دارد به خدا پناه می بردند/ «اعیذک بالله»

«کسا یمانی» یعنی پیامبر(ص) هم لباس خارجی خوب داشتند و هم بارها آن را استفاده می کردند که معروف بوده که راحت آدرس آن را می دهند.

با توجه به سوره مدثر و ... نشان می دهد از یک سو و از سوی دیگر این که صورت پیامبر(ص) مانند ماه می درخشیده نشان می دهد بیماری جسمانی نبوده است و احتمالا ناشی از حالات بعد از وحی بود است.

بارها در حدیث اجازه گرفته می شود. نوه از پدربزرگ اجازه می گیرد. جبرییل یک بار از خدا اجازه می گیرد و دوباره از پیامبر(ص) اجازه می گیرد. این نشان می دهد که در حانواده اسلامی اجازه باید خیلی جاری باشد.

در حدیث پیامبر(ص) با صفات مختلف نامبرده شدند.

حضرت علی(ع) به حضرت زهرا(س) می گویند: دختر پیامبر / این نشان می دهد که حضرت زهرا (س) خودشان و خانواده شان مورد تکریم همسر هستند.

درباره حضرت علی(ع) نیز صفات و توصیفات متنوع ی در حدیث آمده است.

حضرت زهرا(س) به حضرت علی(ع) می گویند: فرزندان تو و نمی گویند که فرزندانمان این یعنی ولایت پدر بر رفرزندان را تاکید دارند.

به جایگاه اهل بیت به صورت خاص اینجا تاکید می شود.

در بخش دوم دعا خداوند به ملایکه  معرفی می کند که همه مخلوقات را برای محبت پنج تن آفریدم.

محوریت فاطمه(س) در اهل بیت بسیار تاکید شده است هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها

با همه اهمیت امام علی(ع) و حضرت زهرا(س)اینجا به اهمیت پیامبر(ص) اشاره می شود که از ایشان سوال می پرسند و ایشان درباره اهمیت حدیث کسا گفته می شود.

همه افراد که وارد می شوند به حضرت زهرا(س) سلام کنند. کسانی که وارد می شوند سلام کننده هستند و حضرت زهرا(س) جوابی مبسوط در جواب سلامها می دهند.

در پاسخگویی به حسنین عدالت برقرار می شود.

یکی از آداب شیر دادن، در آغوش گرفتن نوزاد هنگام شیر دادن است. ضمن این که هر دو آغوش مادر برای نوزاد آرامش بخش است؛ لکن آغوش چپ مادر از جایگاه خاصی برخوردار است، از حضرت امام جعفر صادق (ع) نقل شده که آغوش چپ مادر، جایگاه مناسب تر شیرخوار است و تحقیقات دانشگاه کورنل، نشان می دهد که این مطلب کاملا علمی و دقیق است.

امروزه بر اساس دانش نو شناخته و نو آور کرونوبیولوژی که در آموزش های اسلامی ریشه ای قدمتی  ۱۴۰۰ ساله دارد، تغییرات ترشح هورمون ها و کاهش و افزایش آنها در ساعات مختلف شبانه روز بررسی گردیده و نشان می دهد، چنانچه مادران شیرده پس از نیمه شب یکی دو بار به کودکان خود شیر دهند سطح پایه ای هورمون پرولاکتین افزایش می یابد و تضمین یک شیر دهی موفق را میسر می سازد که در آموزش های اسلامی با ثواب فراوان مورد توصیه قرار گرفته است.

در باب ثواب شیر دادن به نوزاد گفتنی است که، موقعی که حضرت رسول اکرم (ع) در فضیلت جهاد سخنرانی می فرمودند و بانوان مسلمان در ملاقات با ایشان از محرومیت خود از مشارکت در جهاد گلایه می کردند، آن حضرت طی حدیث مفصلی فرمودند:

« آیا راضی (به این مقدار ثواب) نیستید، آن هنگامی که یکی از شما از همسر خود در حالی که او از شما خشنود است باردار شود، ثواب کسی را دارد که روزها روزه بگیرد و شب ها برای عبادت خدا بپاخیزد و چون زایمان کند هر جرعه ای که از شیر او در آید و هر بار که طفل پستان او را می مکد برای هر جرعه و هر بار مکیدن ثوابی است و اگر برای شیر دادن و مراقبت از کودک شیرخوار شبی بیدار گردد پاداشی معادل آزاد کردن هفتاد بنده در راه خدا دارد».

در چند روایت نورانی از جمله در روایت نقل شده از حضرت امام جعفر صادق (ع)، برای مادر شیرده، اجر مجاهد در راه خدا منظور شده و حتی برای مادری که در چنین زمانی از دنیا برود اجر شهادت قائل شده است.

در چندین روایت بر کفایت شیر مادر در تأمین آب و غذای کودک هنگامی که به طور انحصاری مورد استفاده قرار می گیرد (تا سن ۶ ماهگی) تأکید شده است؛ لذا آنچه که امروزه به عنوان نتیجه تحقیقات علمی روز، در کفایت شیر مادر به هنگام تغذیه انحصاری Exclusive Breast Feeding عنوان می شود، در روایات معصومان (ع) از پیش مطرح بوده است. جابر بن عبدا انصاری از حضرت رسول اکرم (ص) نقل می کند که فرمود: خداوند متعال روزی کودک را در دو پستان مادر قرار داده است. در بخشی آب و در بخش دیگر غذای او را از هنگام ولادت کودک، به تناسب نیاز هر روز وی، روزی متناسب آن روز او را مقرر فرموده است.( کتاب المواعظ، ترجمه عطاردى، متن، ص، ۱۲۰)

 

کلمه (هلوع) صفتى است که از مصدر (هلع) به فتحه هاء و لام  که به معناى شدت حرص است اشتقاق یافته. و نیز گفته اند که این کلمه را دو آیه بعد تفسیر کرده، پس هلوع کسى است که هنگام برخورد با ناملایمات بسیار جزع مى کند، و چون به خیرى مى رسد از انفاق به دیگران خوددارى مى کند. و به نظر ما این وجه بسیار وجه خوبى است و سیاق آیه هم با آن مناسب است، چون از سیاق دو جمله (اذا مسه الشر جزوعا) و (اذا مسه الخیر منوعا) پیداست که مى خواهد هلوع را معناکند.

از نظر اعتبار عقلى هم هلوع چنین کسى است، چون آن حرصى که جبلى انسان است حرص بر هر چیزى نیست، که چه خیر باشد و چه شر، چه نافع باشد و چه ضار نسبت به آن حرص بورزد، بلکه تنها حریص بر خیر و نافع است، آن هم نه هر خیر و نافعى، بلکه خیر و نافعى که براى خودش و در رابطه با او خیر باشد، و لازمه این حرص این است که در هنگام برخورد با شر مضطرب و متزلزل گردد، چون شر خلاف خیر است، و اضطراب هم خلاف حرص. و نیز لازمه این حرص آن است که وقتى به خیرى رسید خود را بر دیگران مقدم داشته، از دادن آن به دیگران امتناع بورزد، مگر در جایى که اگر کاسه اى مى دهد قدح بگیرد؛ پس جزع در هنگام برخورد با شر و منع از خیر در هنگام رسیدن به آن از لوازم هلع و شدت حرص است.